سناریو
وقتی بابای اعضا به تو کی میخواد یه برید توی اتاق برای ما نوه بیارید
نامجون : پدر جان ما تازه دو ماه ازدواج کردیم زوده
جین : بابا این چه حرفیه همسر عزیزم خجالت کشید
شوگا : شب بریم خونه حتما
هوسوک : بابا ما اومده بودیم اینجا این رو بگیم که ا/ت حامله اس
جیمین : بزودی چشم برات نوه هم میکارم
تهیونگ : ما هر شب میریم اتاق ولی این خانم خوشگله اجازه نمیده میگه زوده
بابا تهیونگ : چرا عروس قشنگم ؟
ا/ت : بابا جون هنوز زوده تازه دو ماهه ازدواج کردیم من دوست دارم با شوهرم دوتایی بیشتر خوش بگذرونیم :)
تهیونگ : جووووون بیبی باشه از این بعد بیشتر خوش میگذرونیم ( بوست کرد )
جونگ کوک : بابا ما هرشب داریم تلاش میکنیم و امشب هم میریم اتاق فکر کنم دیگه نتیجه بگیریم
نامجون : پدر جان ما تازه دو ماه ازدواج کردیم زوده
جین : بابا این چه حرفیه همسر عزیزم خجالت کشید
شوگا : شب بریم خونه حتما
هوسوک : بابا ما اومده بودیم اینجا این رو بگیم که ا/ت حامله اس
جیمین : بزودی چشم برات نوه هم میکارم
تهیونگ : ما هر شب میریم اتاق ولی این خانم خوشگله اجازه نمیده میگه زوده
بابا تهیونگ : چرا عروس قشنگم ؟
ا/ت : بابا جون هنوز زوده تازه دو ماهه ازدواج کردیم من دوست دارم با شوهرم دوتایی بیشتر خوش بگذرونیم :)
تهیونگ : جووووون بیبی باشه از این بعد بیشتر خوش میگذرونیم ( بوست کرد )
جونگ کوک : بابا ما هرشب داریم تلاش میکنیم و امشب هم میریم اتاق فکر کنم دیگه نتیجه بگیریم
۸.۹k
۱۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.