پارت ۴۳-نفوذ
اول از همه چشماش منو جذب خودش کرد خیلی خوشگل یود
دقیقا مثل یه کهکشان که هرچقدر نگاش میکردی بیشتر غرقش میشدی
و بعد هم جذب اندام بی نقصش شدم
حیف که الان بچه تو شکمش بود وگرنه امشب حتما شب خوبی میشد
+زشت شدم؟
-ن.. نه پرنسس من دیگه نمیتونم دربرابر اینهمه زیبایی مقاومت کنم
+پرنس بلبل زبونی میکنیا
-باید بریم دیر میشه
+باشه عشقم
-ممنونم که تو زندگیمی
+منم همینطور
و رفتن مراسم و گرفتن و تموم شد
.
.
.
نه ما بعد...
بچشون به دنیا میاد و اسمش رو میزارن جونگکوک
ادمین:
خب بچه ها ازینجا لازمه یسری توضیحات بهتون بدم چون ممکنه گیج بشین
خب داستان اصلی ازینجا شروع میشه یعنی قضیه کوک و سورا یه مقدمه بوده
حالا داستان درمورد بچه هاشون میشه و خب برای اینکه ادامه بدم فیکو مجبورم دوباره از همون اسما استفاده کنم و دقت کنین این اسما همون شخصیت در واقعیت منظورمه
گایز سونگ کوک یا همون داداش دوقلوی جونگ کوک به خاطر اینکه پدر مادرشون مافیان در بچگی دزدیده میشه و خب باعث میشه همچین ادمی بشه
و در ادامه وقتی به خانواده واقعیش میرسه شغل همونا رو ادامه میده یعنی مافیا میشه و الان سونگ کوک مافیاس
در همین حین چند ماه پیش بچه ی یونا و ته هم بدنیا اومده و اسمش میشه تهیونگ
و بچه های ماریا و جیمین هم یه دوقلوی پسرن که میشن یونگی و جیمین
خب در حال حاضر تهیونگ تازه به دنیا اومده و چند روزشه
و بچه ی ته و یونا هم ۳ ماهشه
و بچه های ماریا و جیمین هم ۱ماهن
ازینجا به بعد داستان تا یکم دیگه طرف سورا و جونگکوکه
بعدش میره سمت ته و یونا و بچشون( تهیونگ)
.....سه سال بعد.....
+پسرم حالا وقت خوابه باید بریم بخوابی باشه گلم؟
! باشه مامانی
-افرین پسرم
و بغلش میکنه و میبرش اتاق
! بابایی
-جان بابایی
! چقد منو دوست داری؟
-اندازه یه دنیا پسرم
! یعنی مامان رو دوست نداری؟
-اونم اندازه یه دنیا دوست دارم
! بابا میشه برام یه ابجی کوچولو بیارین مثل عمه یونا*مظلوم و کیوت
-باشه بابای باید با مامانت صحبت کنم
! بابایی میشه فردا با ته و جیمین و شوگا بریم پارک؟
-باشه پسرم الان زودتر بخواب تا فردا زود ببرمت
! باش بابا جونم💜
-و سرش رو بوس میکنه و بعد خوندن قصش و وقتی مطمئن شد خوابیده از اتاق میره بیرون
+خوابید؟
-اره
میدونی بهم چی گفت؟
+چی گفت؟
-گفت میشه برام یه ابجی کوچولو بیارین؟
منکه خیلی باهاش موافقم
+چقد تو پرویی( بیا برو تو کوچهههههه(
-منکه به هرحال کارم رو انجام میدم تو هرچی میخوای بگو
+گگگگ
-نننننن
+جمع کن بچه بازیاتو *خنده
-باشه *خنده
+بیا بریم بخوابیم حالا بعد راجب حرفت فکرمیکنم
-جدی؟ 😳
+اهوم
دقیقا مثل یه کهکشان که هرچقدر نگاش میکردی بیشتر غرقش میشدی
و بعد هم جذب اندام بی نقصش شدم
حیف که الان بچه تو شکمش بود وگرنه امشب حتما شب خوبی میشد
+زشت شدم؟
-ن.. نه پرنسس من دیگه نمیتونم دربرابر اینهمه زیبایی مقاومت کنم
+پرنس بلبل زبونی میکنیا
-باید بریم دیر میشه
+باشه عشقم
-ممنونم که تو زندگیمی
+منم همینطور
و رفتن مراسم و گرفتن و تموم شد
.
.
.
نه ما بعد...
بچشون به دنیا میاد و اسمش رو میزارن جونگکوک
ادمین:
خب بچه ها ازینجا لازمه یسری توضیحات بهتون بدم چون ممکنه گیج بشین
خب داستان اصلی ازینجا شروع میشه یعنی قضیه کوک و سورا یه مقدمه بوده
حالا داستان درمورد بچه هاشون میشه و خب برای اینکه ادامه بدم فیکو مجبورم دوباره از همون اسما استفاده کنم و دقت کنین این اسما همون شخصیت در واقعیت منظورمه
گایز سونگ کوک یا همون داداش دوقلوی جونگ کوک به خاطر اینکه پدر مادرشون مافیان در بچگی دزدیده میشه و خب باعث میشه همچین ادمی بشه
و در ادامه وقتی به خانواده واقعیش میرسه شغل همونا رو ادامه میده یعنی مافیا میشه و الان سونگ کوک مافیاس
در همین حین چند ماه پیش بچه ی یونا و ته هم بدنیا اومده و اسمش میشه تهیونگ
و بچه های ماریا و جیمین هم یه دوقلوی پسرن که میشن یونگی و جیمین
خب در حال حاضر تهیونگ تازه به دنیا اومده و چند روزشه
و بچه ی ته و یونا هم ۳ ماهشه
و بچه های ماریا و جیمین هم ۱ماهن
ازینجا به بعد داستان تا یکم دیگه طرف سورا و جونگکوکه
بعدش میره سمت ته و یونا و بچشون( تهیونگ)
.....سه سال بعد.....
+پسرم حالا وقت خوابه باید بریم بخوابی باشه گلم؟
! باشه مامانی
-افرین پسرم
و بغلش میکنه و میبرش اتاق
! بابایی
-جان بابایی
! چقد منو دوست داری؟
-اندازه یه دنیا پسرم
! یعنی مامان رو دوست نداری؟
-اونم اندازه یه دنیا دوست دارم
! بابا میشه برام یه ابجی کوچولو بیارین مثل عمه یونا*مظلوم و کیوت
-باشه بابای باید با مامانت صحبت کنم
! بابایی میشه فردا با ته و جیمین و شوگا بریم پارک؟
-باشه پسرم الان زودتر بخواب تا فردا زود ببرمت
! باش بابا جونم💜
-و سرش رو بوس میکنه و بعد خوندن قصش و وقتی مطمئن شد خوابیده از اتاق میره بیرون
+خوابید؟
-اره
میدونی بهم چی گفت؟
+چی گفت؟
-گفت میشه برام یه ابجی کوچولو بیارین؟
منکه خیلی باهاش موافقم
+چقد تو پرویی( بیا برو تو کوچهههههه(
-منکه به هرحال کارم رو انجام میدم تو هرچی میخوای بگو
+گگگگ
-نننننن
+جمع کن بچه بازیاتو *خنده
-باشه *خنده
+بیا بریم بخوابیم حالا بعد راجب حرفت فکرمیکنم
-جدی؟ 😳
+اهوم
۵.۶k
۳۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.