@rose scenario
زمانی که بیدار شدی، بازویی رو دور کمرت حس کردی
نگاه کردی تا ببینی اون شخص کیه اما بخاطر تاریکی اتاق نتونستی
دراصل هم نمیدونی اون شخص کیه و هم میدونی که اینجا اتاق تو نیست
یعنی انقدر مست کردم؟
زیر لب با خودت زمزمه و در همون حال حرکت میکنی اما نمیتونی زیاد تكون بخوری
چون حلقه بازوهای مرد، دور کمرت تنگ تر از دین شد.
گوشیت رو گرفتی و فلشش رو روشن کردی که با دیدن مرد مقابلت چشمهات درشت شد.
فلش گوشیت رو خاموش کن پرنسس
این جمله ای بود که با صدای خواب آلودش بیان کرد.
نگاه کردی تا ببینی اون شخص کیه اما بخاطر تاریکی اتاق نتونستی
دراصل هم نمیدونی اون شخص کیه و هم میدونی که اینجا اتاق تو نیست
یعنی انقدر مست کردم؟
زیر لب با خودت زمزمه و در همون حال حرکت میکنی اما نمیتونی زیاد تكون بخوری
چون حلقه بازوهای مرد، دور کمرت تنگ تر از دین شد.
گوشیت رو گرفتی و فلشش رو روشن کردی که با دیدن مرد مقابلت چشمهات درشت شد.
فلش گوشیت رو خاموش کن پرنسس
این جمله ای بود که با صدای خواب آلودش بیان کرد.
۹۱۸
۱۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.