عشق خونی
ادامه پارت ²
مردی که در ازای شرط بندی هاش انسان شرط میکنه...
و به طرز فجیع انسان ها رو میکشه...
و کارای وحشتناکی که انجام داده...
باعث میشه با فکر کردن بهش خون جلوی چشمام رو بگیره...
با رسیدنمون به عمارت به صورت مخفی وارد اتاق دخترش شدیم....
لبه پنجره ایستادم و برای شوگا که می خواست عمارت رو ترک کنه...
دست تکون دادم...
لبخند محوی زد و به سرعت باد دوید و رفت... از یک گرگینه کمتر از این توقع ندارم...
مردی که در ازای شرط بندی هاش انسان شرط میکنه...
و به طرز فجیع انسان ها رو میکشه...
و کارای وحشتناکی که انجام داده...
باعث میشه با فکر کردن بهش خون جلوی چشمام رو بگیره...
با رسیدنمون به عمارت به صورت مخفی وارد اتاق دخترش شدیم....
لبه پنجره ایستادم و برای شوگا که می خواست عمارت رو ترک کنه...
دست تکون دادم...
لبخند محوی زد و به سرعت باد دوید و رفت... از یک گرگینه کمتر از این توقع ندارم...
۲۲۲
۱۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.