رویایی همانند کابوس پارت 19

#par19

رفتیم حیاط یه دختر خوشگل یا موهای طلایی چمدون صورتی وسط حیاط بود
متین=رکسانا
همو بغل کردن
بعد رکسانا رفت جلوی اهورا خان گفت=سلام بابایی
اهورا بغلش کرد
ولی با رویا یه سلام ساده داد اومد سمت من محکم بغلم کرد گفت=تازه واردی
با سر ارع ای گفتم که لپمو کشید گفت=چقدر ملوسی تو باید تو زنداداشم میشدی نه بعضیا
رویا=رکسانا ناراحت میشما
رکسانا= مهم نیس
متین=رکسانا
رکسانا=باش غیرتی نشو ارسلان کجاست
اهورا=خونه نیست
رکسانا قیافش افتاد
دیانا=ما ام درخت
رکسانا=ببخشید ندیدمت
بعد محکم بغلش کرد رفتیم تو متین اهورا خان رفتن رویا ام رفت اماده بالا منم خواستم برم که رکسانا نزاشت نشستیم رو مبل گفت=خو اسمت چیه چن سالته اهل کجایی چطوری اومدی اینجا کی اومدی اینجا چن وقته اومدی اینجا
همینطوری داشتم نگاش میکردم که خندید‌گفت=ببخشید زیادی روی کردم
دیانا=نیکا تعجب نکن این رکسانای ما پر حرفترین ادم این خونست
رکسانا=خودتی پرحرف من کجام پرحرفه نیکا من پرحرفم
نیکا=اسممو از کجا فهمیدی
رکسانا =خوب خنگه دیانا الان گفت بگو من پرحرفم
نیکا=چی بگم والا
رکسانا=گمشو باهات قهرم یا قهر نبستم ولش کن
خندم گرفته بود هیلی دختر باحالی بود بعد گلوشوصاف کرد اومد اینورم نشست گفت=دیانا خانوم از داداشمون کوچیکمون خبر داری ؟
دیانا کفری گفت=رکسانا من چرا باید ازش خبر داشته باشم
رکسانا=چون دوسش داری
دیانا=ندارم
رکسانا=داری داری داری
دیانا=اه اصن قهرم
نیکا=اه بوده یا نبوده الان مهم نیست خانم کوچیک
رکسانا=جان؟؟؟؟خانم کوجیک؟؟؟
نیکا=اوم
رکسانا =اسممو بگو اه
نیکا=چشم رکسانا گشنته
رکسانا=اوففف نگم برات
یهو با صدای متین که با رویا داشت میومد پایین بلند شدیم
متین=گرم گرفتیتا
رکسانا=به تو چه شما با نامزد محترمتون برید بیرون
متین=ارع به من ربطی نداره اما نباید یادتون بره که وظیفتون نیکا و دیانا
بعد رو به من گفت=شما یه خدمتکارید