๑• منو به یاد بیار •๑
part2
از زبان راوی•
جونگ کوک خوابش برده بود و ا/ت داشت سعی میکرد چیزی به خاطر بیاره اما تلاش هاش بی نتیجه بود
نا امید شد و خودشو رو تکیه گاه تخت ( اونجوری که تختو جمع میکنن تا بشه بهش تکیه داد) ول کرد و به صورت غرق در خواب جونگ کوک نگاه کرد
ا/ت: صورتش واقعا جذابه.....*خیلی اروم*
از زبان ا/ت •
جونگ کوک بود درسته؟ اسمشم قشنگه.... هرچی بیشتر بهش نگا میکنم بنظرم اشنا تر میشه ولی هرچقد سعی میکنم خاطراتم یادم نمیاد
به همین روال چند ساعت گذشت و حوصله ی من حسابی سر رفته بود
گلای بابونه ای که تو گلدون رو میز کنار تخت بود و برداشتم و دونه دونه گذاشتم لای موهای جونگ کوک ، چقد خوابش سنگینه
یکم باهاش ور رفتم که بلاخره تموم شد ، ووییی گوگولییییی
ادم دلش میخواد بچلونتش شبیه بچه کوچولو ها عه انقد نازه خدااااا ( به قول یکی بود میگفت اگه یه بار دیگه به کوک بگیم بچه تو موزیک ویدیو بعدیش عملی نشون میده بزرگ شده 😔)
شروع کردم ور رفتن با لپاش که اروم بلند شد
چشماش یکم پف کرده بود و درست نمیتونست بازشون کنه لپاشم چون من چلونده بودمشون قرمز شده بودن شبیه بچه خرگوشا شده
ا/ت: چرا انقد نازیییی
دوباره لپاشو گرفتم کشیدم که اروم دستامو گرفت و از لپاش جدا کرد
کوک: لپامو کندی خانم! خوبه حالا من لپ نداشته باشم
ا/ت: ام... خب... تو ام بیا لپای منو بکش که جبران شه
کوک: باشه ولی به روش خودم
اومد جلو و صورتامون خیلی به هم نزدیک بود یکم همون جوری وایساد و بعد کم کم اومد جلو
چشمامو محکم بستم که یه حس گاز گرفتگی و خیسی رو لپم حس کردم ( یوهاهاها چی فک کردی ها؟)
چشمامو اروم باز کردم دیدم جونگ کوک لپمو گاز گرفته و با دندون یکم میکشتش
ا/ت: باشه دیگه لپمو ول کن * یکم نا واضح حرف میزد*
جونگ کوک لپمو ول کرد منم یه دسمال کاغذی برداشتمو و لپمو پاک کردم
کوک: اینم تلافی حالا یکم استراحت کن تا حالت زود خوب شه *سر ا/ت رو ناز میکنه*
ا/ت: فک نمیکردم انقد مهربون باشه
کوک: مطمئن باش دوست نداری روی خشنمو ببینی :)
ا/ت : باشه... همیشه اروم و مهربون باش
کوک: باشه فسقلی *با انگشت اشاره اروم میزنه رو دماغ ا/ت*( اههه بسه چندش شد *وقتی ادمین از بیخ سینگل به گوره و چشم دیدن رل زدن بقیه رو هم نداره*)
••••••••••••••••••••••
الان ساعت ۵:۳۴ صبحه و من فردا کوییز ( تست) ریاضی و پرسش و پاسخ عربی دارم و الان پارت دادم پس یکم قدر دان باشید و اون انگشت مبارکتون رو بندری بلرزونین رو لایک و فالو و واسه شادی دل خودمو خودتون دو کلام کامنت بزارین ◕‿◕
از زبان راوی•
جونگ کوک خوابش برده بود و ا/ت داشت سعی میکرد چیزی به خاطر بیاره اما تلاش هاش بی نتیجه بود
نا امید شد و خودشو رو تکیه گاه تخت ( اونجوری که تختو جمع میکنن تا بشه بهش تکیه داد) ول کرد و به صورت غرق در خواب جونگ کوک نگاه کرد
ا/ت: صورتش واقعا جذابه.....*خیلی اروم*
از زبان ا/ت •
جونگ کوک بود درسته؟ اسمشم قشنگه.... هرچی بیشتر بهش نگا میکنم بنظرم اشنا تر میشه ولی هرچقد سعی میکنم خاطراتم یادم نمیاد
به همین روال چند ساعت گذشت و حوصله ی من حسابی سر رفته بود
گلای بابونه ای که تو گلدون رو میز کنار تخت بود و برداشتم و دونه دونه گذاشتم لای موهای جونگ کوک ، چقد خوابش سنگینه
یکم باهاش ور رفتم که بلاخره تموم شد ، ووییی گوگولییییی
ادم دلش میخواد بچلونتش شبیه بچه کوچولو ها عه انقد نازه خدااااا ( به قول یکی بود میگفت اگه یه بار دیگه به کوک بگیم بچه تو موزیک ویدیو بعدیش عملی نشون میده بزرگ شده 😔)
شروع کردم ور رفتن با لپاش که اروم بلند شد
چشماش یکم پف کرده بود و درست نمیتونست بازشون کنه لپاشم چون من چلونده بودمشون قرمز شده بودن شبیه بچه خرگوشا شده
ا/ت: چرا انقد نازیییی
دوباره لپاشو گرفتم کشیدم که اروم دستامو گرفت و از لپاش جدا کرد
کوک: لپامو کندی خانم! خوبه حالا من لپ نداشته باشم
ا/ت: ام... خب... تو ام بیا لپای منو بکش که جبران شه
کوک: باشه ولی به روش خودم
اومد جلو و صورتامون خیلی به هم نزدیک بود یکم همون جوری وایساد و بعد کم کم اومد جلو
چشمامو محکم بستم که یه حس گاز گرفتگی و خیسی رو لپم حس کردم ( یوهاهاها چی فک کردی ها؟)
چشمامو اروم باز کردم دیدم جونگ کوک لپمو گاز گرفته و با دندون یکم میکشتش
ا/ت: باشه دیگه لپمو ول کن * یکم نا واضح حرف میزد*
جونگ کوک لپمو ول کرد منم یه دسمال کاغذی برداشتمو و لپمو پاک کردم
کوک: اینم تلافی حالا یکم استراحت کن تا حالت زود خوب شه *سر ا/ت رو ناز میکنه*
ا/ت: فک نمیکردم انقد مهربون باشه
کوک: مطمئن باش دوست نداری روی خشنمو ببینی :)
ا/ت : باشه... همیشه اروم و مهربون باش
کوک: باشه فسقلی *با انگشت اشاره اروم میزنه رو دماغ ا/ت*( اههه بسه چندش شد *وقتی ادمین از بیخ سینگل به گوره و چشم دیدن رل زدن بقیه رو هم نداره*)
••••••••••••••••••••••
الان ساعت ۵:۳۴ صبحه و من فردا کوییز ( تست) ریاضی و پرسش و پاسخ عربی دارم و الان پارت دادم پس یکم قدر دان باشید و اون انگشت مبارکتون رو بندری بلرزونین رو لایک و فالو و واسه شادی دل خودمو خودتون دو کلام کامنت بزارین ◕‿◕
۱۳.۷k
۲۲ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.