فیک جیکوک پات یک
گندزده شدتوش به بزرگی خودتون ببخشید
ویو کوک
امروز قراره امروز با جیمین بریم بیرون هوفف
مامان کوک.: عزیزم جیمین منتظرته
کوک: باشه اومدم
جیمین: چه عجبب
کوک: ببخشید بریم
جیمین : بدوووو دستشو کوک رو کشید
کوک میخوام به چیزی بگم
کوک: بله؟ چیزی شده؟
جیمین : نه. خب ولی من از یه پسره....
کوک: خوشت میاد ؟ اون کیه چیه اسمش چیه اخلاقش چجوریه؟
جیمین: کوک آروم .. خب ...آره اسمش و نمیتونم بگم ولی.... خب... اخلاقش شبیه توعه
ذهن کوک: نکنه منو میگه ولی خجالت میکشه نه بابا اگه دوسم داشت بهم میگفت
کوک: خوبه. ناراحت*
جیمین : کوک چرا ناراحتی نکنه از حرفه منه ؟
کوک: نه بابا خب بریم ترن هوایی اونجا درموردش حرف بزنیم
جیمیین : اول پشمککک
کوک: باشهه بدوو دست جیمنو گرفت و کشوندش سمت پشمک فروشی. خب. چه طعمی؟
جیمین: توت فرنگی
کوک : باشه دوتا پشمک توت فرنگی ممنونم خداحافظ
جیمین: چرا نزاشتی من حساب کنم. عصبانی*
کوک: ببخشید هیونگ
جیمین : مهم نیشت کیوت*
جیمین: میشه بگی چیارو. دوست داری تا برای اون بگیرم باشه؟
کوک: باشه؟ خب اول از همه من از شیرموز خیلی خوشم میاد
جیمین تو ذهنش : لعنتی راست میگه چرا یادم نبود
کوک: بعدش غذاهای مث ...و....و.......و.......ووووو...............و بعد از هزاران وسایلو غذا و خوراکی دیگر تموم شد
جیمین: خنده *باشه بریم ترن هوایی
کوک: اهومم
جیمین ویو
خیلییییی ترسناکهههه
جیمین : جئغغ
کوک: خنده*
جیمین توذهنش : خوشحالم داره بهش خوش می گذره ااااااااااااااا. جئغ*
کوک: هیونگ تموم شد. خنده*
جیمین : هوفففف آخیش
ویو کوک
امروز قراره امروز با جیمین بریم بیرون هوفف
مامان کوک.: عزیزم جیمین منتظرته
کوک: باشه اومدم
جیمین: چه عجبب
کوک: ببخشید بریم
جیمین : بدوووو دستشو کوک رو کشید
کوک میخوام به چیزی بگم
کوک: بله؟ چیزی شده؟
جیمین : نه. خب ولی من از یه پسره....
کوک: خوشت میاد ؟ اون کیه چیه اسمش چیه اخلاقش چجوریه؟
جیمین: کوک آروم .. خب ...آره اسمش و نمیتونم بگم ولی.... خب... اخلاقش شبیه توعه
ذهن کوک: نکنه منو میگه ولی خجالت میکشه نه بابا اگه دوسم داشت بهم میگفت
کوک: خوبه. ناراحت*
جیمین : کوک چرا ناراحتی نکنه از حرفه منه ؟
کوک: نه بابا خب بریم ترن هوایی اونجا درموردش حرف بزنیم
جیمیین : اول پشمککک
کوک: باشهه بدوو دست جیمنو گرفت و کشوندش سمت پشمک فروشی. خب. چه طعمی؟
جیمین: توت فرنگی
کوک : باشه دوتا پشمک توت فرنگی ممنونم خداحافظ
جیمین: چرا نزاشتی من حساب کنم. عصبانی*
کوک: ببخشید هیونگ
جیمین : مهم نیشت کیوت*
جیمین: میشه بگی چیارو. دوست داری تا برای اون بگیرم باشه؟
کوک: باشه؟ خب اول از همه من از شیرموز خیلی خوشم میاد
جیمین تو ذهنش : لعنتی راست میگه چرا یادم نبود
کوک: بعدش غذاهای مث ...و....و.......و.......ووووو...............و بعد از هزاران وسایلو غذا و خوراکی دیگر تموم شد
جیمین: خنده *باشه بریم ترن هوایی
کوک: اهومم
جیمین ویو
خیلییییی ترسناکهههه
جیمین : جئغغ
کوک: خنده*
جیمین توذهنش : خوشحالم داره بهش خوش می گذره ااااااااااااااا. جئغ*
کوک: هیونگ تموم شد. خنده*
جیمین : هوفففف آخیش
۳.۶k
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.