فیک🫦doubt in love🫦پارت♡25♡
فیک🫦doubt in love🫦پارت♡25♡
یونجون ویو
رسیدیم بار رفتیم جای همیشه گی دقیقا جایی که ا.ت دفعه قبل نشسته بود یاد اون روز افتادم اشک تو چشمام جمع شده بود
کوک : یونجون خوبی چشات اشکی شده
یونجون : اره اره حالم بد شد یه دقیقه
ته : پسر نکنه تو بیماری چیزی داری ناراحتی
جیمی : یه خدا نکنه ی گوش شیطان کری چیزی بگو اولش
ته : اون که خدا نکنه
یونجون : نه بیماری دارم نه چیز دیگه اتفاق بدی واسم افتاده واسع همین امروز حال بده
کوک : خوب اینا رو ولش بیاید بزنیم تو رگ
یونجون : بیا بالا بزنیم
راوی: الکل اوردن واسع هر کدوم مون هم یه نخ سیگار کشیدیم الکل نزدیک ۴۰۰تایی پیک نفری خوردیم مست مست شدیم کوک خیلی کمتر از همه خورد هواسش سرجاش بود گفت
کوک : بچه ها بریم ماشین سواری
پسرا : برییییم (باحالت مستی گفتن)
راوی: پسرا سوار ماشین شدن اهنگ رو بلند کردن داشتن باهاش میخوندن بعدش اول رفتن ته رو رسوندن خونه اش گذاشتن بعدش جیمی رو گذاشتن بعدش یونجون رو اخر سرم کوک رفت خونه خودش
یونجون ویو
رسیدیم بار رفتیم جای همیشه گی دقیقا جایی که ا.ت دفعه قبل نشسته بود یاد اون روز افتادم اشک تو چشمام جمع شده بود
کوک : یونجون خوبی چشات اشکی شده
یونجون : اره اره حالم بد شد یه دقیقه
ته : پسر نکنه تو بیماری چیزی داری ناراحتی
جیمی : یه خدا نکنه ی گوش شیطان کری چیزی بگو اولش
ته : اون که خدا نکنه
یونجون : نه بیماری دارم نه چیز دیگه اتفاق بدی واسم افتاده واسع همین امروز حال بده
کوک : خوب اینا رو ولش بیاید بزنیم تو رگ
یونجون : بیا بالا بزنیم
راوی: الکل اوردن واسع هر کدوم مون هم یه نخ سیگار کشیدیم الکل نزدیک ۴۰۰تایی پیک نفری خوردیم مست مست شدیم کوک خیلی کمتر از همه خورد هواسش سرجاش بود گفت
کوک : بچه ها بریم ماشین سواری
پسرا : برییییم (باحالت مستی گفتن)
راوی: پسرا سوار ماشین شدن اهنگ رو بلند کردن داشتن باهاش میخوندن بعدش اول رفتن ته رو رسوندن خونه اش گذاشتن بعدش جیمی رو گذاشتن بعدش یونجون رو اخر سرم کوک رفت خونه خودش
۶.۹k
۲۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.