< زیـبـاتَر اَز مـاه>
< زیـبـاتَر اَز مـاه>
part: ¹⁵
اجوما با کمک شینوبو میز رو چید و اگوست دی هم اومد
اگوست دی: صبح بخیر اجوما (رفت گونشو بوس کرد) صبح بخیر عشقم (پیشونیشو بوس کرد)
اجوما: صبح بخیر پسرم
شینوبو: صبح بخیر عزیزم
اگوست دی: اومممم جه بویی راه انداختی اجوما
اجوما: پسرم صبحونه رو با کمک خانم درس کردم
اگوست دی: جدی؟ پس به غیر دست گلایی که به اب میدی اشپزی هم بلدی
شینوبو: معلومه که بلدم.
اگوست دی: خب دیگه صبحونه بخوریم که خیلی گشنمه
داشتن صبخونه میخوردن که....
شینوبو: اگوست دی؟
اگوست دی: جونم
شینوبو: برام گربه میخریییی🥺؟(حالت بچه گونه)
اگوست دی: گریه که داریم
شینوبو: واقعا؟ کجاس؟
اگوست دی: داداش خودت
شینوبو: جدی گفتم😑
اگوست دی: گربه میخای چی کار؟
شینوبو: بلام بخل دیگه🥺
اگوست دی: باشه برات میخرم (لبخند)
یدفعه.....
بقیش زشته برو مگه تو چن هفته دیگه مدرسه نداری اومدی اینجا داری اینا رو میخونی؟ بدو بدو برو به فکر مدرست باش بدو ببینم به فکر این باش توی برگه امتحانی ننویسی نامی تولدت مبارک😑😂
part: ¹⁵
اجوما با کمک شینوبو میز رو چید و اگوست دی هم اومد
اگوست دی: صبح بخیر اجوما (رفت گونشو بوس کرد) صبح بخیر عشقم (پیشونیشو بوس کرد)
اجوما: صبح بخیر پسرم
شینوبو: صبح بخیر عزیزم
اگوست دی: اومممم جه بویی راه انداختی اجوما
اجوما: پسرم صبحونه رو با کمک خانم درس کردم
اگوست دی: جدی؟ پس به غیر دست گلایی که به اب میدی اشپزی هم بلدی
شینوبو: معلومه که بلدم.
اگوست دی: خب دیگه صبحونه بخوریم که خیلی گشنمه
داشتن صبخونه میخوردن که....
شینوبو: اگوست دی؟
اگوست دی: جونم
شینوبو: برام گربه میخریییی🥺؟(حالت بچه گونه)
اگوست دی: گریه که داریم
شینوبو: واقعا؟ کجاس؟
اگوست دی: داداش خودت
شینوبو: جدی گفتم😑
اگوست دی: گربه میخای چی کار؟
شینوبو: بلام بخل دیگه🥺
اگوست دی: باشه برات میخرم (لبخند)
یدفعه.....
بقیش زشته برو مگه تو چن هفته دیگه مدرسه نداری اومدی اینجا داری اینا رو میخونی؟ بدو بدو برو به فکر مدرست باش بدو ببینم به فکر این باش توی برگه امتحانی ننویسی نامی تولدت مبارک😑😂
۲.۲k
۲۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.