♡Desire hour♡
♡ساعت ارزو♡p12
که دیدم کوکی لخت رو تخت دراز
کشیده
دستام رو سریع گذاشتم جلو چشمام
و گفتم
+انشالله که شب نمیخوای اینجوری پیشم بخوابی
-چرا من هر شب اینجوری میخوابم
مشکلیه؟
+امممم اگه اینجوری میخوای بخوابی
من شب اینجا نخوابم
میرم اتاق خودم عاا
-باش بیا لباس میپوشم
رفتم رو تخت نشستم
کوکی بلند شد رف لباس
بپوشه
.
.
.
من رو تخت دراز کشیدم
کوکی عم اومد دراز کشید کنارم
من در برابر کوکی اندازه یه نخود بودم
هی میومد سمتم هی من ازش فاصله میگیرفتم
هی میومد منم هی همین جوری
میرفتم عقب
که همین جوری داشتیم ادامه
میدادیم
که یهو من
از تخت افتادم پایین
.
.
.
(بچه ها شاید بگین که مگه تخت نبود چرا اینهمه رفتن عقب جلو(خدایا منحرف شدم🤦♀️💔)تخت تو اتاق کوکی دونفره بود از اون بزرگا دیگه در این حد میتونستم توضیح بدم🙂🙄 )
.
.
.
کوکی اومد کمکم کنه
که خودشم.......
.
.
.
اینم از این پارت:)
ادامه پارت بعد=))
عررر من چقد خوشحال شدم دارن اپ میشننن
ادمین مرد:)))))))))
.
.
.
نویسنده:کیم سو💔🖤
که دیدم کوکی لخت رو تخت دراز
کشیده
دستام رو سریع گذاشتم جلو چشمام
و گفتم
+انشالله که شب نمیخوای اینجوری پیشم بخوابی
-چرا من هر شب اینجوری میخوابم
مشکلیه؟
+امممم اگه اینجوری میخوای بخوابی
من شب اینجا نخوابم
میرم اتاق خودم عاا
-باش بیا لباس میپوشم
رفتم رو تخت نشستم
کوکی بلند شد رف لباس
بپوشه
.
.
.
من رو تخت دراز کشیدم
کوکی عم اومد دراز کشید کنارم
من در برابر کوکی اندازه یه نخود بودم
هی میومد سمتم هی من ازش فاصله میگیرفتم
هی میومد منم هی همین جوری
میرفتم عقب
که همین جوری داشتیم ادامه
میدادیم
که یهو من
از تخت افتادم پایین
.
.
.
(بچه ها شاید بگین که مگه تخت نبود چرا اینهمه رفتن عقب جلو(خدایا منحرف شدم🤦♀️💔)تخت تو اتاق کوکی دونفره بود از اون بزرگا دیگه در این حد میتونستم توضیح بدم🙂🙄 )
.
.
.
کوکی اومد کمکم کنه
که خودشم.......
.
.
.
اینم از این پارت:)
ادامه پارت بعد=))
عررر من چقد خوشحال شدم دارن اپ میشننن
ادمین مرد:)))))))))
.
.
.
نویسنده:کیم سو💔🖤
۱۴.۱k
۰۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.