و حسین با گریه گفت: عباس جان! برادرم! چشمانی که دیشب، از
و حسین با گریه گفت: عباس جان! برادرم! چشمانی که دیشب، از بیمِ رویاروییِ با تو، رنگ خواب و آرامش ندیدند، امشب آسوده خواهند خفت. اما آنان که شبِ پیش در پناهِ امنِ حضورِ تو آرمیدند، امشب در نبودِ تو، رنگِ خواب و آرامش نخواهند دید....!
_از کتاب ماه به روایتِ آه | نوشته ی ابوالفضل زرویی نصرآباد.
.
سلام آقا جون❤
باشه ولی درستش این بود الان بین الحرمین بودیم 🙂🖤 ...
_
شب اول محرم ۱۴۰۱
_از کتاب ماه به روایتِ آه | نوشته ی ابوالفضل زرویی نصرآباد.
.
سلام آقا جون❤
باشه ولی درستش این بود الان بین الحرمین بودیم 🙂🖤 ...
_
شب اول محرم ۱۴۰۱
۱۲۳.۸k
۰۷ مرداد ۱۴۰۱