عشق یا ثروت (پارته دوازده)
کوک $
اینوپی ^
ویو: اینوپی
با گیجی به اطرافم خیه شدم اینجا کجا بود؟ ما مگه تو ماشین نبودیم اصلا .از هسچ چیز سر در میاوردم چشامم مدام سیاهی میرفت شبیه زیر زمین بود ولی بد تر بویه جسد کلشو گرفته بود و خون همه جار یخته بود به اسکلت کنارم خیره شدم میخواستم مثبت فکر کنم پس حتمال دام که از دکور هالوین مونده باشه دادمش اون ور تر که کوکوهم سرو کلش پیدا شد کمکم کرد تا بلند شم هنوزم گیج بودم پس چسزی از حرفاش نمیفهمیدم وقتی به اسانسور رسیدیم تازه فهمیدم تو چه موقعیتیمو از ترس خشکم زد
^جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
$چته اروم بذاش چرا جیغ میکشی
^نگا کن اینج رو چه جوریه خوب
$وای اینوپی تازه فهمیدی
کوکو دکمه هارو زد اما دره اسانسور باز نشد و تازه فهمیدیم او ل باید سیمارو وصل کنیم چون قعطا ولی وسیله نداشتیم پس شروع کردیم گشتن من یه جعبه پیدا کردم و روش نوشته بود کلیده فرارتون همون چیزیه که برق رو جریام میندازه اما در رو باز نمیکنه یکم فکر کردم و یاده کلیده برق افتادم
سریع پیداش کردم و زیرش یه لنت (چسبه مخصوصه برق) بود برش داشتم و رفتم پیشه کوکو.
^کوکوووووو ببین چی پیدا کردم
$افرین
چسبو لزم گرفت حواسش نبود و وسطه کار...
اینوپی ^
ویو: اینوپی
با گیجی به اطرافم خیه شدم اینجا کجا بود؟ ما مگه تو ماشین نبودیم اصلا .از هسچ چیز سر در میاوردم چشامم مدام سیاهی میرفت شبیه زیر زمین بود ولی بد تر بویه جسد کلشو گرفته بود و خون همه جار یخته بود به اسکلت کنارم خیره شدم میخواستم مثبت فکر کنم پس حتمال دام که از دکور هالوین مونده باشه دادمش اون ور تر که کوکوهم سرو کلش پیدا شد کمکم کرد تا بلند شم هنوزم گیج بودم پس چسزی از حرفاش نمیفهمیدم وقتی به اسانسور رسیدیم تازه فهمیدم تو چه موقعیتیمو از ترس خشکم زد
^جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
$چته اروم بذاش چرا جیغ میکشی
^نگا کن اینج رو چه جوریه خوب
$وای اینوپی تازه فهمیدی
کوکو دکمه هارو زد اما دره اسانسور باز نشد و تازه فهمیدیم او ل باید سیمارو وصل کنیم چون قعطا ولی وسیله نداشتیم پس شروع کردیم گشتن من یه جعبه پیدا کردم و روش نوشته بود کلیده فرارتون همون چیزیه که برق رو جریام میندازه اما در رو باز نمیکنه یکم فکر کردم و یاده کلیده برق افتادم
سریع پیداش کردم و زیرش یه لنت (چسبه مخصوصه برق) بود برش داشتم و رفتم پیشه کوکو.
^کوکوووووو ببین چی پیدا کردم
$افرین
چسبو لزم گرفت حواسش نبود و وسطه کار...
۱.۱k
۱۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.