Family members
,پارت ۸
کوک: دخملم چرا اذیت میکنه هان؟ ( داشتم عرق بدنشون پاک میکردم*.. الان میبرمش حموم خنک شه!
یونا: ( حالت زر زر)
ا/ت: یه لقمه واسش آوردم ( کوک)*
صبر کن ببینم صبر کن تب سنجش رو بیارم..نکنه مریض شده*
*
کوک و ا/ت: سی و هشتتتت درجهههه
کوک: هول شدم و سریع یونا رو بغل کردم و بردمش زیر آب دوش*
یونا: جیغ و گریه*
کوک: شششش الان تبت میاد پایین فدات شم ( یه چند مین زیر آب نگهش داشتم تا اینکه دادمش به ا/ت تا لباساش رو بپوشونه منم یه دوش ده مینی گرفتم و اومدم که دیدم ا/ت لباسای یونا رو پشونده و داره بهش شیر میده) میخوای ببریمش دکتر؟
ا/ت: آره..اینطوری بهتره!
*
دکتر: چیزی نیست بخاطر واکسناشه اینقدر بی تابی میکنه :)
کوک: آها
ا/ت : خیلی ممنونم ( سریع یونا رو بغل کردم و بردمش بیرون از محوطه چون ضربان قلبش خیلی بالا بود و میترسید) چیزی نیست خوشگل مامان..نمیزارم کسی بهت نزدیک شه خب؟.. جیگر من!
کوک: دخملم چرا اذیت میکنه هان؟ ( داشتم عرق بدنشون پاک میکردم*.. الان میبرمش حموم خنک شه!
یونا: ( حالت زر زر)
ا/ت: یه لقمه واسش آوردم ( کوک)*
صبر کن ببینم صبر کن تب سنجش رو بیارم..نکنه مریض شده*
*
کوک و ا/ت: سی و هشتتتت درجهههه
کوک: هول شدم و سریع یونا رو بغل کردم و بردمش زیر آب دوش*
یونا: جیغ و گریه*
کوک: شششش الان تبت میاد پایین فدات شم ( یه چند مین زیر آب نگهش داشتم تا اینکه دادمش به ا/ت تا لباساش رو بپوشونه منم یه دوش ده مینی گرفتم و اومدم که دیدم ا/ت لباسای یونا رو پشونده و داره بهش شیر میده) میخوای ببریمش دکتر؟
ا/ت: آره..اینطوری بهتره!
*
دکتر: چیزی نیست بخاطر واکسناشه اینقدر بی تابی میکنه :)
کوک: آها
ا/ت : خیلی ممنونم ( سریع یونا رو بغل کردم و بردمش بیرون از محوطه چون ضربان قلبش خیلی بالا بود و میترسید) چیزی نیست خوشگل مامان..نمیزارم کسی بهت نزدیک شه خب؟.. جیگر من!
۲۰.۵k
۲۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.