(عشق تکرار نشدنی) 💜پارت سوم

هلو گایز امروز بلاخره اومدم با پارت 3 امید وارم خوشتون بیاد 😁
امروز دو تا پارت رو باهم اپ میکنم


الکس اومد و بهم گفت
باید جاسوسی تینا رو بکنم
+(یعنی میخواد با مینا چیکار کننه)
الکس:اگه کاری که بهت میگم رو
انجام ندی خودم میکشمت.
منم درد مجبوری قبول کردم
ولی برام سخت بود چون
اون تنها و بهترین دوستم بود.
(یک هفته بعد)
یک روز که مثل روز های قبل
داشتم جاسوسی تینا رو میکردم
متوجه شدم که
یک نفر داره دنبالم میکنه.
بعد به جایی که هیچ کس
نبود رفتم و پشت یک دیوار قایم شدم
اون هنوز دنبالم میکرد.
وقتی رسید به لب دیوار سریع رفتم جلو یقشو گرفتم و چسبوندمش به دیوار
+چرا دنبال منی هان؟
وقتی به خودم اومدم دیدم اون شخص جونگ کوکه و با قیافه
متعجب بهش زل زدم
کوک:چرا داری جاسؤسی اون دختر رو میکنی?
من محکم تر فشارش دادم.
+اول تو جواب منو بده
(کوک گناه داره فشارش نده😂😢🤕)
کوک با لبخند ملایم گفت:خب من کمی نگرانت بودم😊
من بیشتر تعجب کردم
کوک:حالا تو جواب منو بده.
منم با تته پته گفتم:عامم ب به خ خودم ربط د داره.
وسریع اون جارو ترک کردم.
وقتی زنگ خورد به خواب گاه رفتیم.
یک پیام ناشناس اومد.
و توش نوشته شده بود...

پایان پارت 💗
نظرات تون رو لطف کنید کامنت کنید
و لاااایک فرا موش نشه
توی پیجم یک دکمه هست فالو رو بزن فالو میگه😉😘😘😚
پارت 4 رو تاشب میزارم😗