Fire p1
ویو ا.ت
با یه صدای عجیبی از خواب بیدار شدم به دورم نگاه کردم احساس کردم یه چیزی تو کمدمه که تهیونگ کلش و از کمد آورد بیرون
& عه بیدار شدییی
+میمون تو چرا تو کمد منیییی
&دنبال یه چیزی بودم
+چی
&به تو چه
+وقتی تو کمد منه یعنی به من ربط داره شاسباقاللل
&باشه باشه دنبال چوب لباسی بودم
+(پوکر فیس)
+گمشو بیرون
& مردم خواهر دارن منم خواهر دارم (میره بیرون)
گوشیم و برداشتم که دیدم ساعت ۱۰ عههههه الان دیرم میشههه، خودمم نمیدونم چطوری ولی آماده شدم رفتم طبقه پایین رویه تست یکم کرم صبحانه زدم و توراه داشتم میخوردمش که رسیدم به کافه و رفتم داخل
@ سلامممم
+سلاممم بزممم
@ده دقیقه دیرتر اومده بودی بایدمیرفتی پیش مدیر
+اره خوب شد زود رسیدم
+میرم لباسام و عوض کنم
@باشه
رفتم تو رختکن کافه و لباس کارم و پوشیدم، من گارسون بودم و خب کارم خیلی سخت نبود.
رفتم پشت پیشخوان داشتم به مشتری ها جواب میدانم که جک دوست پسر قبلیم و دیدم
+سلام بفرماید سفارشتون
جک: سلام قلبتون و میخوام دوباره بگیرم(خود شیرین بدبختتتت)
+متاسفانه تو منو همچین چیزی نداریم اگه چیز دیگه ای میخواید در خدمتم
جک : چرا خودت و به اون راه میزنی؟
+جناب لطفا بفرمایید بیرون
جک: ا.ت چرا نمیفهمی دوست دارم چرااا(داد)
+ گوش کن رابطه ما خیلی وقته تموم شده الانم از اینجا گمشو بیرون(داد)
جک:نمیرم(اربدههه)
کوک ویو.
تو کافه بودم که صدای داد و بیداد شنیدم، دیدم یکی داره با این گارسونه دعوا میکنه، انگار مزاحمه، رفتم سمتمون
-عزیزم چیزی شده(به ا.ت چشمک میزنه که همکاری کنه)
+(منظور کوک و میفهمه) نه عزیزم برو بشین
جک : این مردک دیو.ث کیه
-دوس پسرشم مشکلی داره؟
جک: ا.ت این چی میگههه(بچه ها وقتی “ دیدین بدونید اون فرد داره تو ذهنش حرف میزنه)
“پس اسمش ا.ت بود”
+اره دوست پسرمه به تو چه
ویو ا.ت
داشتم با جک بحث میکردم که یکی اومد شروع کرد زدن جک، اون دونفر و از هم جدا کردم دیدم تهیونگههه
+تو اینجا چی میخوای
&عوض تشکرته؟
+خب حالا
-تهیونگ تویی؟
&کوکککک
الان اینا هم و میشناسن؟
-ببخشید خانم نتونستم خودم و معرفی کنم، جعون جونکوکم
+عیبی نداره منم کیم ا،ت هستم خواهر این میمون
&میمون قیافته
+داداش بزرگه تویی به تو رفتم
&گگگگ
&کوک تو اینجا چیکار میکنی؟
-اومده بودم کافه که خواهرت با این مرده دعوا میکرد منم خودم و به عنوان دوسپرش جا زدم
&(نگاه مرموز امیز به ا.ت)
+به من اینجوری نگاه نکنااا.
&میمون
+گاو
& برو یه قهوه برام بیار
+پول بده تا بیارم
&بیشعور،بیا اینم کارتم
+رمزش؟
&تاریخ تولدم
+الان من تاریخ تولد تو و از کجا بیارم؟
&شوخی کردم ۱۹۹۷
+دیوونه
.
.
.
.
فیک جدیدههههه
لایک۱۰
کامنت۵
با یه صدای عجیبی از خواب بیدار شدم به دورم نگاه کردم احساس کردم یه چیزی تو کمدمه که تهیونگ کلش و از کمد آورد بیرون
& عه بیدار شدییی
+میمون تو چرا تو کمد منیییی
&دنبال یه چیزی بودم
+چی
&به تو چه
+وقتی تو کمد منه یعنی به من ربط داره شاسباقاللل
&باشه باشه دنبال چوب لباسی بودم
+(پوکر فیس)
+گمشو بیرون
& مردم خواهر دارن منم خواهر دارم (میره بیرون)
گوشیم و برداشتم که دیدم ساعت ۱۰ عههههه الان دیرم میشههه، خودمم نمیدونم چطوری ولی آماده شدم رفتم طبقه پایین رویه تست یکم کرم صبحانه زدم و توراه داشتم میخوردمش که رسیدم به کافه و رفتم داخل
@ سلامممم
+سلاممم بزممم
@ده دقیقه دیرتر اومده بودی بایدمیرفتی پیش مدیر
+اره خوب شد زود رسیدم
+میرم لباسام و عوض کنم
@باشه
رفتم تو رختکن کافه و لباس کارم و پوشیدم، من گارسون بودم و خب کارم خیلی سخت نبود.
رفتم پشت پیشخوان داشتم به مشتری ها جواب میدانم که جک دوست پسر قبلیم و دیدم
+سلام بفرماید سفارشتون
جک: سلام قلبتون و میخوام دوباره بگیرم(خود شیرین بدبختتتت)
+متاسفانه تو منو همچین چیزی نداریم اگه چیز دیگه ای میخواید در خدمتم
جک : چرا خودت و به اون راه میزنی؟
+جناب لطفا بفرمایید بیرون
جک: ا.ت چرا نمیفهمی دوست دارم چرااا(داد)
+ گوش کن رابطه ما خیلی وقته تموم شده الانم از اینجا گمشو بیرون(داد)
جک:نمیرم(اربدههه)
کوک ویو.
تو کافه بودم که صدای داد و بیداد شنیدم، دیدم یکی داره با این گارسونه دعوا میکنه، انگار مزاحمه، رفتم سمتمون
-عزیزم چیزی شده(به ا.ت چشمک میزنه که همکاری کنه)
+(منظور کوک و میفهمه) نه عزیزم برو بشین
جک : این مردک دیو.ث کیه
-دوس پسرشم مشکلی داره؟
جک: ا.ت این چی میگههه(بچه ها وقتی “ دیدین بدونید اون فرد داره تو ذهنش حرف میزنه)
“پس اسمش ا.ت بود”
+اره دوست پسرمه به تو چه
ویو ا.ت
داشتم با جک بحث میکردم که یکی اومد شروع کرد زدن جک، اون دونفر و از هم جدا کردم دیدم تهیونگههه
+تو اینجا چی میخوای
&عوض تشکرته؟
+خب حالا
-تهیونگ تویی؟
&کوکککک
الان اینا هم و میشناسن؟
-ببخشید خانم نتونستم خودم و معرفی کنم، جعون جونکوکم
+عیبی نداره منم کیم ا،ت هستم خواهر این میمون
&میمون قیافته
+داداش بزرگه تویی به تو رفتم
&گگگگ
&کوک تو اینجا چیکار میکنی؟
-اومده بودم کافه که خواهرت با این مرده دعوا میکرد منم خودم و به عنوان دوسپرش جا زدم
&(نگاه مرموز امیز به ا.ت)
+به من اینجوری نگاه نکنااا.
&میمون
+گاو
& برو یه قهوه برام بیار
+پول بده تا بیارم
&بیشعور،بیا اینم کارتم
+رمزش؟
&تاریخ تولدم
+الان من تاریخ تولد تو و از کجا بیارم؟
&شوخی کردم ۱۹۹۷
+دیوونه
.
.
.
.
فیک جدیدههههه
لایک۱۰
کامنت۵
۱۷۷
۰۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.