•مستر جئون • part :۳۱
از حموم اومدیم بیرون
+ماریا مرسی کمک کردی بهم
/ا.ت جونم خواهش میکنم فقط زود لباس بپوش که کوک پانسمانت کنه کم کم داره خون میاد چسب بخیه هم که کندیم برای همون (گایز دقیقا زیر سینه ی ا.ت زخم شدن و چسب بخیه زدن )
+وای خجالت میکشم کوک پانسمان کنه
/چه خجالتی الان رسماً رل به حساب میاین بقیه را کارای..
+عه
/مگه دروغه بد تو خجالت میکشی فقط زیر سینتو نگاه کنه (خنده )
/من میرم صداش کنم ،کمک میخوای
+نه خودم میپوشم
کوک ویو :
یکم شراب خوردیم بعد داشتیم حرف میزدیم که ماریا اومد
/کوک چسب بخیه ا.ت توی حموم کنده شد سعی کردم که با اون قسمت کاری نداشته باشم ولی دستش خورد کنده شد داره خون میاد
_باشه تو بیا بشین خسته شدی الان خودم میرم
پاشدم گاز استریل و چسب بخیه و دارو هاش رو همه چیز رو برداشتم رفتم بالا توی اتاق که دیدم نشسته رو زمین تکیه داده به تخت انگار درد داشت
_(نشست کنارش )ا.ت درد داری
+خ..خیلی
براید استایل بغلش کردم روی تخت درازش کردم لباسش خونی شده بود (گایز ا.ت یه شلوار جاگر مشکی با یه کراپ مشکی که پایینش کش داشت پوشیده بود )
خواستم لباسش رو بدم بالا که نزاشت
_ا.ت از چی خجالت میکشی دستتو بردار باید پانسمان بشی
آروم دستشو برداشت اما پاشد نشست روی تخت رو تکیه داد به تخت لباسش رو دادم بالا و..
حمایت بیب 🖤
+ماریا مرسی کمک کردی بهم
/ا.ت جونم خواهش میکنم فقط زود لباس بپوش که کوک پانسمانت کنه کم کم داره خون میاد چسب بخیه هم که کندیم برای همون (گایز دقیقا زیر سینه ی ا.ت زخم شدن و چسب بخیه زدن )
+وای خجالت میکشم کوک پانسمان کنه
/چه خجالتی الان رسماً رل به حساب میاین بقیه را کارای..
+عه
/مگه دروغه بد تو خجالت میکشی فقط زیر سینتو نگاه کنه (خنده )
/من میرم صداش کنم ،کمک میخوای
+نه خودم میپوشم
کوک ویو :
یکم شراب خوردیم بعد داشتیم حرف میزدیم که ماریا اومد
/کوک چسب بخیه ا.ت توی حموم کنده شد سعی کردم که با اون قسمت کاری نداشته باشم ولی دستش خورد کنده شد داره خون میاد
_باشه تو بیا بشین خسته شدی الان خودم میرم
پاشدم گاز استریل و چسب بخیه و دارو هاش رو همه چیز رو برداشتم رفتم بالا توی اتاق که دیدم نشسته رو زمین تکیه داده به تخت انگار درد داشت
_(نشست کنارش )ا.ت درد داری
+خ..خیلی
براید استایل بغلش کردم روی تخت درازش کردم لباسش خونی شده بود (گایز ا.ت یه شلوار جاگر مشکی با یه کراپ مشکی که پایینش کش داشت پوشیده بود )
خواستم لباسش رو بدم بالا که نزاشت
_ا.ت از چی خجالت میکشی دستتو بردار باید پانسمان بشی
آروم دستشو برداشت اما پاشد نشست روی تخت رو تکیه داد به تخت لباسش رو دادم بالا و..
حمایت بیب 🖤
۷.۵k
۱۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.