سناریو
سناریو
وقتی بخاطر اینکه حیون خونگیت(حالا هر چی بوده خودت تصور کن) عرر میزنی به عنوان دوست صمیمی
ناجون بغلت میکنه:میدونم دوسش داشتی ولی خب بالاخره قرار بود بره از پیشت
جین: کلی برات جک تعریف میکنه جوری که انقدر از دستش میخندی که نگو( برا جین به عنوان دوست پسر یه چیز خیلی خوب دارم : اون صورتت رو بخاطر یه حیون خراب نکن (بعد از اقا هم باز بحث رو عوض میکنه🥲🤦🏻♀️))
شوگا:حالا قرار بود بمیره دیگه (بعد میبینه گند زده میگه :برات غذا میگیرم فقط گریه نکن )
جیمین: حالا انقدر غم نخور بیا موچی بخور ( واین گونه ا.ت سرگرم میشود)
هوبی محکم بغلت میکنه:اشکال نداره توکه میدونی امید تو منم امید منم توی؟
ته:خانم کوچولو داره گریه میکنه قول میدم من بمیرم انقدر گریه نمی کنی (با این کار بحثه دیگری باز کرد و سعی کرد همونو ادامه بده و حواس ا. ت پرت شد 🗿)
کوک از پشت بغلت میکنه: اععع داری گریه میکنی؟ من فکر کردم داری قر میدی از دست اون شیطون راحت شدی ( بعد اینم باز بحث رو عوض میکنه و خوش میگذره 🗿🤦🏻♀️)
وقتی بخاطر اینکه حیون خونگیت(حالا هر چی بوده خودت تصور کن) عرر میزنی به عنوان دوست صمیمی
ناجون بغلت میکنه:میدونم دوسش داشتی ولی خب بالاخره قرار بود بره از پیشت
جین: کلی برات جک تعریف میکنه جوری که انقدر از دستش میخندی که نگو( برا جین به عنوان دوست پسر یه چیز خیلی خوب دارم : اون صورتت رو بخاطر یه حیون خراب نکن (بعد از اقا هم باز بحث رو عوض میکنه🥲🤦🏻♀️))
شوگا:حالا قرار بود بمیره دیگه (بعد میبینه گند زده میگه :برات غذا میگیرم فقط گریه نکن )
جیمین: حالا انقدر غم نخور بیا موچی بخور ( واین گونه ا.ت سرگرم میشود)
هوبی محکم بغلت میکنه:اشکال نداره توکه میدونی امید تو منم امید منم توی؟
ته:خانم کوچولو داره گریه میکنه قول میدم من بمیرم انقدر گریه نمی کنی (با این کار بحثه دیگری باز کرد و سعی کرد همونو ادامه بده و حواس ا. ت پرت شد 🗿)
کوک از پشت بغلت میکنه: اععع داری گریه میکنی؟ من فکر کردم داری قر میدی از دست اون شیطون راحت شدی ( بعد اینم باز بحث رو عوض میکنه و خوش میگذره 🗿🤦🏻♀️)
۱۰.۵k
۱۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.