چشمان اربابم فیک جونگکوک
پارت:6
داشتم دوباره بدنم رو باند پیچی میکردم تا ی وقتی عفونت نکنه
که صدای در خونه توجهم رو جلب کرد سریع لباسم رو پوشیدم و
رفتم و در رو باز کردم
÷چرا گوشیتو بر نمیداری نگرانت شدم
-تویی هانا ندیدم که زنگ زدی
اومد توی خونه
÷حالت چطوره خوبی
-اره خوبم
رفتیم و باهم نشستیم روی کاناپه
-چیزی میخوری برات بیارم
÷نه بهم بگو چیکار کردی رفتی سر اون کاره
-ها..ارع رفتم
÷خب بگو چطور بود
-کاری نبود ک بدرد من بخوره دیگه نمیرم
÷چرا مگه؟اتفاقی افتاد!؟
-نه فقط خوشم نمیومد خیلی کار سختی بود ی جای دیگه رو پیدا میکنم
÷اوهوم باشه
-خب تو چیکارا میکنی با کارت سازگار شدی
÷اره کار خوبیه با روحیه ی من سازگاره
-خیلی خوبه
÷اوهوم میگم دختر خیلی وقته فیلم ندیدیم چطوره ی فیل ببینیم
-فکر خوبیه چی ببینیم
÷ترسناک
-موافقم
.
.
هانا ک بعد از فیلم گفت کار داره و رفت و فقط من مونده بودم توی خونه
منم کاری برای انجام دادن نداشتم و رفتم خوابیدم
ی هفته مثل برق گذشت خیلی دنبال کار گشتم اما کاری نبود توی این ی هفته همش ترس داشتم ک ببینم کی میان سراغم
توی فکر بودم ک یکی در زد فک کردم هاناست اما وقتی در رو باز گردم تمام تصوراتم خراب شد
£چطوری بیبی گرل
-ش..ش..شما
£پس انتظار داشتی کی باشه اومدم برای پولم امادست دیگه
-اقا من نتونستم کار جور کنم تورو خدا یکم دیگه بهم وقت بدین
£دیگه خبری از وقت نیست ی طور دیگه باید پرداختش کنی هنوز هم دم در بودیم مچ دستم رو کرفت و کشید توی خونه و در هم بست
-تورو خدا ولم کنین
£نه ما این حرف هارو نداریم که تازه شروعشه
-فقط یک هفته دیگه بهم وقت بدین
£دیگه خبری از وقت نیست اومدم ک خودت رو بهم بدی
اومد سمتم که رفتم عقب خوردم ب دیوار اومد سمتم و خواست ببوسم
سرم رو به سمت مخالفش گرفتم
بهم سیلی زد و گفت:
£ب نفعته ک همراهی کنی وگرنه همینجا میکشمت
سرم رو با دستش ثابت نگه داشت و خواست منو ببوسه
که همون موقع در با شتاب باز شد
-ا..ارباب
ویو جونگکوک:
داشتم چندتا پرونده رو برسی میکردم که گوشیم زنگ خورد همون کسی بود فرستاده بودم تا اون دختره رو تعقیب کنه
¥الو ارباب
+بله
¥اون دختره ک گفته بودین تعقیبش کنم
+خب
¥ی مرد با زور وارد خونش شده بهش نمیخورد قصد خوبی داشته باشه
+لوکیشن بفرست الان میام
¥خودمون میتونسم حلش کنیم
+گفتم خودم میتونم بیام
.
.
رسیدم به در خونش صدای کمک خواستنش تا بیرون میومد...ادامه دارد
شرط:
کامنت:۵۰[کامنت خوب و درست]
#فیک #جونگکوک #بی_تی_اس
داشتم دوباره بدنم رو باند پیچی میکردم تا ی وقتی عفونت نکنه
که صدای در خونه توجهم رو جلب کرد سریع لباسم رو پوشیدم و
رفتم و در رو باز کردم
÷چرا گوشیتو بر نمیداری نگرانت شدم
-تویی هانا ندیدم که زنگ زدی
اومد توی خونه
÷حالت چطوره خوبی
-اره خوبم
رفتیم و باهم نشستیم روی کاناپه
-چیزی میخوری برات بیارم
÷نه بهم بگو چیکار کردی رفتی سر اون کاره
-ها..ارع رفتم
÷خب بگو چطور بود
-کاری نبود ک بدرد من بخوره دیگه نمیرم
÷چرا مگه؟اتفاقی افتاد!؟
-نه فقط خوشم نمیومد خیلی کار سختی بود ی جای دیگه رو پیدا میکنم
÷اوهوم باشه
-خب تو چیکارا میکنی با کارت سازگار شدی
÷اره کار خوبیه با روحیه ی من سازگاره
-خیلی خوبه
÷اوهوم میگم دختر خیلی وقته فیلم ندیدیم چطوره ی فیل ببینیم
-فکر خوبیه چی ببینیم
÷ترسناک
-موافقم
.
.
هانا ک بعد از فیلم گفت کار داره و رفت و فقط من مونده بودم توی خونه
منم کاری برای انجام دادن نداشتم و رفتم خوابیدم
ی هفته مثل برق گذشت خیلی دنبال کار گشتم اما کاری نبود توی این ی هفته همش ترس داشتم ک ببینم کی میان سراغم
توی فکر بودم ک یکی در زد فک کردم هاناست اما وقتی در رو باز گردم تمام تصوراتم خراب شد
£چطوری بیبی گرل
-ش..ش..شما
£پس انتظار داشتی کی باشه اومدم برای پولم امادست دیگه
-اقا من نتونستم کار جور کنم تورو خدا یکم دیگه بهم وقت بدین
£دیگه خبری از وقت نیست ی طور دیگه باید پرداختش کنی هنوز هم دم در بودیم مچ دستم رو کرفت و کشید توی خونه و در هم بست
-تورو خدا ولم کنین
£نه ما این حرف هارو نداریم که تازه شروعشه
-فقط یک هفته دیگه بهم وقت بدین
£دیگه خبری از وقت نیست اومدم ک خودت رو بهم بدی
اومد سمتم که رفتم عقب خوردم ب دیوار اومد سمتم و خواست ببوسم
سرم رو به سمت مخالفش گرفتم
بهم سیلی زد و گفت:
£ب نفعته ک همراهی کنی وگرنه همینجا میکشمت
سرم رو با دستش ثابت نگه داشت و خواست منو ببوسه
که همون موقع در با شتاب باز شد
-ا..ارباب
ویو جونگکوک:
داشتم چندتا پرونده رو برسی میکردم که گوشیم زنگ خورد همون کسی بود فرستاده بودم تا اون دختره رو تعقیب کنه
¥الو ارباب
+بله
¥اون دختره ک گفته بودین تعقیبش کنم
+خب
¥ی مرد با زور وارد خونش شده بهش نمیخورد قصد خوبی داشته باشه
+لوکیشن بفرست الان میام
¥خودمون میتونسم حلش کنیم
+گفتم خودم میتونم بیام
.
.
رسیدم به در خونش صدای کمک خواستنش تا بیرون میومد...ادامه دارد
شرط:
کامنت:۵۰[کامنت خوب و درست]
#فیک #جونگکوک #بی_تی_اس
۳۰.۰k
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.