❤️دوست دارم❤️ فیک تهیونگ❤️(۱۲)
امروز تعطیل بود و قرار بود با جک برم بیرون من:الو..سلام جک خوبی. جک:الو سلام ا/ت. ممنون تو خوبی...واسه امروز آماده ای؟. من:اره خوبم .....چه جورم. جک:خوب خوبه پس ساعت ۵ توی شهربازی میبینمت...بای. من:باشه بای. رفتم آماده شدم یه لباس مشکی گشاد البته نه زیاد با یه شلوار مشکی موهامو هم باز گزاشتم کفشای اسپرت مشکیم هم پوشیدم و کیفمو برداشتم و رفتم وقتی رسیدم جک اونجا بود. من:سلام بر جک خودم. جک:سلام😅. من:خوب چکار کنیم من میگم بریم اون یکی... جک: مطمئنی من که میگم بد میترسی 😂. من:هرهرهر نخیرم من دیگه اون ا/ت ترسو نیستم. جک:معلومه خوب بریم بلیطامون رو بگیریم رفتیم بلیطامون رو گرفتیم و نشستیم سر جا مون و کمربندامون رو بستیم خیلی تند بالا پایین می رفت ولی خیلی کیف میداد منم همراه بقیه جیغ می کشیدم....
۲۴.۷k
۰۳ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.