亗̶🔥̶ت̶ح̶ت̶ ̶ت̶ع̶ق̶ی̶ب̶🚫
亗̶🔥̶ت̶ح̶ت̶̶ت̶ع̶ق̶ی̶ب̶🚫
part"³
۱.ت : خوب الان واسه چی اومدی
نامجون : واسه اینکه جلوی کثافت کاریتو بگیرم
۱.ت : عه اقای پلیسه مثلا میخای چه قلتی بکنی همی الانشم یه گوله خالی نکردم تو کله ی خالیت
نامجون : میبینم چطور تو زندان زجه میزنی
۱.ت : هع گمشو
نامجون : از خونه زدم بیرون سوار ماشینم شدم بدون اختیار رانندگی میکردم که ماشین خورد به جسم سنگین پیاده شدم رفتم سمتش که بلند شد بوی مرده میداد صدای عجیبی داشت یهو سمتم حمله کرد مثل حیوون بود رفتم داخل ماشین فیس بوک باز کردم فیلمایی بودن که نشون مبدادن زامبی توی کشوره سریع به عمارت برگشتم وارد شدم که ۱.ت با تعجب نگام میکرد
سوجون : که باهم دشمنید
کوک : ۱.ت خیلی دیوثی
۱.ت : چرا برگشتی
نامجون: مبایلم دادم دستش
۱.ت : اینا چی چرا افتاده بجون مردم
کوک : چقد شبیه فیلم قطار بوسان صبر کن اینا زامبی ان
تهیونگ : اره خیلی شبیه
نامجون : بریم داخل عمارت
۱.ت : ولی کار من بود
نامجون : چی کار تو بود
.....
part"³
۱.ت : خوب الان واسه چی اومدی
نامجون : واسه اینکه جلوی کثافت کاریتو بگیرم
۱.ت : عه اقای پلیسه مثلا میخای چه قلتی بکنی همی الانشم یه گوله خالی نکردم تو کله ی خالیت
نامجون : میبینم چطور تو زندان زجه میزنی
۱.ت : هع گمشو
نامجون : از خونه زدم بیرون سوار ماشینم شدم بدون اختیار رانندگی میکردم که ماشین خورد به جسم سنگین پیاده شدم رفتم سمتش که بلند شد بوی مرده میداد صدای عجیبی داشت یهو سمتم حمله کرد مثل حیوون بود رفتم داخل ماشین فیس بوک باز کردم فیلمایی بودن که نشون مبدادن زامبی توی کشوره سریع به عمارت برگشتم وارد شدم که ۱.ت با تعجب نگام میکرد
سوجون : که باهم دشمنید
کوک : ۱.ت خیلی دیوثی
۱.ت : چرا برگشتی
نامجون: مبایلم دادم دستش
۱.ت : اینا چی چرا افتاده بجون مردم
کوک : چقد شبیه فیلم قطار بوسان صبر کن اینا زامبی ان
تهیونگ : اره خیلی شبیه
نامجون : بریم داخل عمارت
۱.ت : ولی کار من بود
نامجون : چی کار تو بود
.....
۱۲.۵k
۲۷ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.