[پارت26]
[پارت26]
ا/ت:بچه ها بیاین بیرون می دونم شما دارین منو می ترسونید
ا/ت: منو نترسونیدددددددد
روی مبلا همش بدو بدو میکردم هی میرفتم این ورو اون ور نمی دونستم از ترس چیکار کنم یهو یکی دستشو دور کمرم حلقه کرد دستمو کردم تو موهاش.. موهاشو کشیدم داد زد و ولم کرد رفت
ا/ت: بیاین بیرونننن
ا/ت: اصلا شوخی باحالی نیست
هیچ کس جواب نمی داد
ا/ت: زنگ پلیس میزنماااااااا بیاین بیرون حالا گوشیم کجاست ک بخوام ب پلیس زنگ بزنم
من از تاریکی میترسم بیاین بیرون یهو گوشیم زنگ خورد تهیونگ بود جواب دادم
ا/ت: تهیونگ این مسخره بازیا چین چرا این جوری میکنین بیا بیرون ب خوبیه خودت بیا من میترسم از تاریکی
تهیونگ: چیشدع من خونه نیستم ی مشکلی برام پیش اومد رفتم بیرون
ا/ت: ینی چی
تهیونگ: کسی اونجاست چرا صدات این جوری شده داری گریه می کنی
ا/ت: اره هیچ کس تو خونه نیست لامپاهم خاموشه همه جا تاریکه میترسم تهیونگ
تهیونگ: بچه ها کجا رفتن
ا/ت: نمی دونم
تهیونگ: وایس الان زود میام
ا/ت: فقط زود باش
گوشیو قط کرد
ا/ت: شماها کی هستین
ا/ت: بیاین بیرون بخدا هرچی بخواین بهتون میدم فقط بیاین بیرون
ا/ت: اصلا جواب ندین
جواب نمی دادن از دور انگار ی چراغ داشت خاموش روشن میشود و هر دفه ک روشنش میکرد انگار میومد نزدیک تر منم همش می رفتم عقب هرچقدر ک میرفتم عقب اون نزدیک تر میشود خوردم ب دیوار نشستم رو زمین دستامو گذاشتم رو چشمام یکی دستامو گرفت جلو خودمو گرفتم ک جیغ نزنم داشت دستامو روی چشمام بر می داشت دستامو روی چشمام برداشت چشمامو باز کردم دیدم ی ماسک ترس ناکی رو صورتشه یهو بغلش کردم
ا/ت: تا نگی کی هستی ولت نمی کنم بگو کی هستی بگوووو ماسکتو بردار
ا/ت: ب نفع خودته ک بگی
ا/ت: خودم بردارم
ا/ت: باشه
دستمو بردم سمت ماسکش داشتم کم کم از رو صورتش داشتم برش می داشتم نمی دونم چرا ولی اصلا تکون نمی خوردم بنظرم تعجب کرد ولی ب من چ ماسکشو از رو صورتش برداشتم
ا/ت: چ....چی.....تو...تو....
تهیونگ: ارع منم
ا/ت: تف بهت واقعا تف می دونی چقدر ترسیدم
ا/ت: میخوام از اینجا برم اینجا جن داره
تهیونگ: بابا داشتیم باهات شوخی میکردیم
ا/ت: ب اینم گفتن شوخی
تهیونگ: اره
تهیونگ: فقط تورو نترسونیدم
تهیونگ: جین و جیهوپم ترسونیدم
ا/ت: ینی چی اونا کجان پس
تهیونگ: تو اتاق توهن درو قفل کردن
ا/ت: جر واقعا
تهیونگ: اره
ا/ت: ولی نباید این کارو میکردی
تهیونگ: ببخشید ولی خیلی باحال بود
ا/ت: چیش باحال بود
تهیونگ: خب وقتی سه تا ترسو رو بترسونی خیلی حال میده
ا/ت: ایششششش
تهیونگ: مرضو ایششششش
ا/ت: دیگه این کارو نکرد
تهیونگ: قول نمی دم
ا/ت: میگم اون کی بود ک موهاشو کشیدم
تهیونگ: شوگا بدبخت هنوز دستش تو سرشه بد موهاشو کشیدی
ا/ت: خوبش کردم خواست نیاد نترسونم
ا/ت:بچه ها بیاین بیرون می دونم شما دارین منو می ترسونید
ا/ت: منو نترسونیدددددددد
روی مبلا همش بدو بدو میکردم هی میرفتم این ورو اون ور نمی دونستم از ترس چیکار کنم یهو یکی دستشو دور کمرم حلقه کرد دستمو کردم تو موهاش.. موهاشو کشیدم داد زد و ولم کرد رفت
ا/ت: بیاین بیرونننن
ا/ت: اصلا شوخی باحالی نیست
هیچ کس جواب نمی داد
ا/ت: زنگ پلیس میزنماااااااا بیاین بیرون حالا گوشیم کجاست ک بخوام ب پلیس زنگ بزنم
من از تاریکی میترسم بیاین بیرون یهو گوشیم زنگ خورد تهیونگ بود جواب دادم
ا/ت: تهیونگ این مسخره بازیا چین چرا این جوری میکنین بیا بیرون ب خوبیه خودت بیا من میترسم از تاریکی
تهیونگ: چیشدع من خونه نیستم ی مشکلی برام پیش اومد رفتم بیرون
ا/ت: ینی چی
تهیونگ: کسی اونجاست چرا صدات این جوری شده داری گریه می کنی
ا/ت: اره هیچ کس تو خونه نیست لامپاهم خاموشه همه جا تاریکه میترسم تهیونگ
تهیونگ: بچه ها کجا رفتن
ا/ت: نمی دونم
تهیونگ: وایس الان زود میام
ا/ت: فقط زود باش
گوشیو قط کرد
ا/ت: شماها کی هستین
ا/ت: بیاین بیرون بخدا هرچی بخواین بهتون میدم فقط بیاین بیرون
ا/ت: اصلا جواب ندین
جواب نمی دادن از دور انگار ی چراغ داشت خاموش روشن میشود و هر دفه ک روشنش میکرد انگار میومد نزدیک تر منم همش می رفتم عقب هرچقدر ک میرفتم عقب اون نزدیک تر میشود خوردم ب دیوار نشستم رو زمین دستامو گذاشتم رو چشمام یکی دستامو گرفت جلو خودمو گرفتم ک جیغ نزنم داشت دستامو روی چشمام بر می داشت دستامو روی چشمام برداشت چشمامو باز کردم دیدم ی ماسک ترس ناکی رو صورتشه یهو بغلش کردم
ا/ت: تا نگی کی هستی ولت نمی کنم بگو کی هستی بگوووو ماسکتو بردار
ا/ت: ب نفع خودته ک بگی
ا/ت: خودم بردارم
ا/ت: باشه
دستمو بردم سمت ماسکش داشتم کم کم از رو صورتش داشتم برش می داشتم نمی دونم چرا ولی اصلا تکون نمی خوردم بنظرم تعجب کرد ولی ب من چ ماسکشو از رو صورتش برداشتم
ا/ت: چ....چی.....تو...تو....
تهیونگ: ارع منم
ا/ت: تف بهت واقعا تف می دونی چقدر ترسیدم
ا/ت: میخوام از اینجا برم اینجا جن داره
تهیونگ: بابا داشتیم باهات شوخی میکردیم
ا/ت: ب اینم گفتن شوخی
تهیونگ: اره
تهیونگ: فقط تورو نترسونیدم
تهیونگ: جین و جیهوپم ترسونیدم
ا/ت: ینی چی اونا کجان پس
تهیونگ: تو اتاق توهن درو قفل کردن
ا/ت: جر واقعا
تهیونگ: اره
ا/ت: ولی نباید این کارو میکردی
تهیونگ: ببخشید ولی خیلی باحال بود
ا/ت: چیش باحال بود
تهیونگ: خب وقتی سه تا ترسو رو بترسونی خیلی حال میده
ا/ت: ایششششش
تهیونگ: مرضو ایششششش
ا/ت: دیگه این کارو نکرد
تهیونگ: قول نمی دم
ا/ت: میگم اون کی بود ک موهاشو کشیدم
تهیونگ: شوگا بدبخت هنوز دستش تو سرشه بد موهاشو کشیدی
ا/ت: خوبش کردم خواست نیاد نترسونم
۳۰۴.۶k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۰۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.