چند پارتی چان ☆
Part 1 ☆
دختر حس بدی داشت به اینکه چرا الکی به چان گیر داده بود که حالا دوست پسر مهربونش اینطوری رهاش کنه و بره نمی تونست خودشو قانع کنه که اشتباه از خودش نبوده و همه چیز تقصیر چان بود .
فلش بک به مهمونی خانوادگی ا/ت :
چان : آمممم میگم ا/ت من یکم معذبم میشه من نیام تو جمعتون برم اون گوشه بشینم ؟
ا/ت : آره برو مشکلی نیست فقط جایی بشین که سرمو چرخوندم ببینمت .
چان : باشه گوگولی من ☆
ساعت از ۲ شبم گذشته بود ا/ت انقدر محو حرف زدن شده بود که به کل چان رو فراموش کرده بود که با حرف خواهرش به خودش اومد .
( علامت خواهر ا/ت ■ )
■ : شوهر خواهر گلمون کجا رفته نمی بینمش !
ا/ت : وای یادم رفته بود باید همین اطراف باشه .
■ : تنها ولش کردییی ؟؟؟؟ گناه داره که !
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
ادامه دارد ...
دختر حس بدی داشت به اینکه چرا الکی به چان گیر داده بود که حالا دوست پسر مهربونش اینطوری رهاش کنه و بره نمی تونست خودشو قانع کنه که اشتباه از خودش نبوده و همه چیز تقصیر چان بود .
فلش بک به مهمونی خانوادگی ا/ت :
چان : آمممم میگم ا/ت من یکم معذبم میشه من نیام تو جمعتون برم اون گوشه بشینم ؟
ا/ت : آره برو مشکلی نیست فقط جایی بشین که سرمو چرخوندم ببینمت .
چان : باشه گوگولی من ☆
ساعت از ۲ شبم گذشته بود ا/ت انقدر محو حرف زدن شده بود که به کل چان رو فراموش کرده بود که با حرف خواهرش به خودش اومد .
( علامت خواهر ا/ت ■ )
■ : شوهر خواهر گلمون کجا رفته نمی بینمش !
ا/ت : وای یادم رفته بود باید همین اطراف باشه .
■ : تنها ولش کردییی ؟؟؟؟ گناه داره که !
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
ادامه دارد ...
۳.۶k
۱۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.