پارت پنجم🌿 خب عربی و فارسی و تر زدم اومدم
براتون پارت بزارم🗿🚬
....................
دستمال خونی توی سطل بود
خواب دیشبم یادم اومد نکنه اون خواب نبود
یکدفعه پشتم چیزی حس کردم
ا.ت: جیغغغغغغغ
میا: چته منم
ا.ت: هوففف هیچی
میا: مطمئنی حالت خوبه ؟! آخه رنگت پریده
ا.ت: هوممم خوبم
میا: اوهوم خوبه بیا صبحونمون رو بخوریم
نشستیم و صبحونمون رو خوردیم
بعد تموم شدن گوشی میا زنگ زد برداشت
میا: هومممم؟!
........
میا: اره چطو!
.........
میا: اوهوم باشه
قطع کرد
ا.ت: کی بود؟!
میا: جیمین بود گفت بریم بگردیم
میای دیگه بریم؟
حالم خوب نبود یکم به استراحت نیاز داشتم
ا.ت: نه حال ندارم
میا: نه بیااا دیگههه
ا.ت: بخدا حال ندارم نمیتونم بیام
میا: مطمئنی خوبی؟
ا.ت: اره فقط نیاز به استراحت دارم
میا: باشه پس من میرم
بلند شد و لباساش رو پوشید و رفت
بلند شدم و رفتم روی مبل دراز کشیدم
و خوابم برد
...........
حس کردم یه چیزی روم انداختن
یکی داشت موهامو نوازش میکرد که چشمامو باز کردم و...........
#فیک
شرط پارت بعدی:
۶۷ تایی بشیم
۹ لایک
....................
دستمال خونی توی سطل بود
خواب دیشبم یادم اومد نکنه اون خواب نبود
یکدفعه پشتم چیزی حس کردم
ا.ت: جیغغغغغغغ
میا: چته منم
ا.ت: هوففف هیچی
میا: مطمئنی حالت خوبه ؟! آخه رنگت پریده
ا.ت: هوممم خوبم
میا: اوهوم خوبه بیا صبحونمون رو بخوریم
نشستیم و صبحونمون رو خوردیم
بعد تموم شدن گوشی میا زنگ زد برداشت
میا: هومممم؟!
........
میا: اره چطو!
.........
میا: اوهوم باشه
قطع کرد
ا.ت: کی بود؟!
میا: جیمین بود گفت بریم بگردیم
میای دیگه بریم؟
حالم خوب نبود یکم به استراحت نیاز داشتم
ا.ت: نه حال ندارم
میا: نه بیااا دیگههه
ا.ت: بخدا حال ندارم نمیتونم بیام
میا: مطمئنی خوبی؟
ا.ت: اره فقط نیاز به استراحت دارم
میا: باشه پس من میرم
بلند شد و لباساش رو پوشید و رفت
بلند شدم و رفتم روی مبل دراز کشیدم
و خوابم برد
...........
حس کردم یه چیزی روم انداختن
یکی داشت موهامو نوازش میکرد که چشمامو باز کردم و...........
#فیک
شرط پارت بعدی:
۶۷ تایی بشیم
۹ لایک
۱۳.۱k
۲۳ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.