پارت چهاردهم
پارت چهاردهم
دوستپسرقراردادی
ویو کوک
اههه باز این بی مغز اومد اینجا واسه خودش کصشعر گفت اعصابم دارههه خورددد میشهععع اصن من چرا باید با اون هرزه ازدواج کنم دلم میخاست یه چیزی بشکونم بنابراین گلدونو گرفتم تو دستم و شکوندمش
ات:جیغغغغغ کوک حالت خوبهههه؟؟؟
کوک:تو اینجا چیکاری میکنی؟حرفای بابامو شنیدی؟
ات:نه نشنیدم(داره دروغ میگع)چرا اینکاروکردی حالت خوبهههههههه؟؟؟؟؟؟
کوک:به من دروغغغ نگووو میدونم حرفاشو شنیدی
ات:اه اره کوک شنیدم شنیدم خوب که چیییییییی؟؟؟؟
کوک:من نمیخاممم با اون سمور ازدواج کنم
(بچهها میعنی اسم دامبی یعنی سمور😂)
ات:کوک اشکال نداره باهاش ازدواج کن اما تو خونه راهش نده😂😂😂
کوک:مرضضض این چه سمی بود که تو گفتی🤣
ات:خودت مگه نکفتی سمور پس سمورمجاش تو خونه نیس هیمیگوزه حالمونو بد میکنه😂😂😂
کوک:بسه دیگه ریدی به هیکلش گناه داره🤣🤣🤣🤣
ات:راس میگم خوب
کوک:اره واقعا حق با توعه میتونم باهاش ازدواج کنم اما محل صگ بهش ندم😂
ات:یهکم رحم کن یزید😅
کوک:من رحم نمیکنم همینه که هستتت😂😂
ات:راستی فردا باید اون سمورو ببری خرید عروسی
کوک:اههههه ولش کن اونو گوزوعو میدم به یکی از بادیگاردا ببرتش😂
ات:اما کوکی یه قولی باید بهم بدی که هیچوقت با اون وحشی مچ نشی
کوک:روتخمچشاممممم
ویو ات
شب بود بغل کوک بودم داشتیم باهم فیلم میدیدم که صدای در اومد رفتم درو باز کردم
با کسی که جلوی در دیدم حالم بهم خورد
اون همون……..
۵۰تاییم کنید لطفا
دوستپسرقراردادی
ویو کوک
اههه باز این بی مغز اومد اینجا واسه خودش کصشعر گفت اعصابم دارههه خورددد میشهععع اصن من چرا باید با اون هرزه ازدواج کنم دلم میخاست یه چیزی بشکونم بنابراین گلدونو گرفتم تو دستم و شکوندمش
ات:جیغغغغغ کوک حالت خوبهههه؟؟؟
کوک:تو اینجا چیکاری میکنی؟حرفای بابامو شنیدی؟
ات:نه نشنیدم(داره دروغ میگع)چرا اینکاروکردی حالت خوبهههههههه؟؟؟؟؟؟
کوک:به من دروغغغ نگووو میدونم حرفاشو شنیدی
ات:اه اره کوک شنیدم شنیدم خوب که چیییییییی؟؟؟؟
کوک:من نمیخاممم با اون سمور ازدواج کنم
(بچهها میعنی اسم دامبی یعنی سمور😂)
ات:کوک اشکال نداره باهاش ازدواج کن اما تو خونه راهش نده😂😂😂
کوک:مرضضض این چه سمی بود که تو گفتی🤣
ات:خودت مگه نکفتی سمور پس سمورمجاش تو خونه نیس هیمیگوزه حالمونو بد میکنه😂😂😂
کوک:بسه دیگه ریدی به هیکلش گناه داره🤣🤣🤣🤣
ات:راس میگم خوب
کوک:اره واقعا حق با توعه میتونم باهاش ازدواج کنم اما محل صگ بهش ندم😂
ات:یهکم رحم کن یزید😅
کوک:من رحم نمیکنم همینه که هستتت😂😂
ات:راستی فردا باید اون سمورو ببری خرید عروسی
کوک:اههههه ولش کن اونو گوزوعو میدم به یکی از بادیگاردا ببرتش😂
ات:اما کوکی یه قولی باید بهم بدی که هیچوقت با اون وحشی مچ نشی
کوک:روتخمچشاممممم
ویو ات
شب بود بغل کوک بودم داشتیم باهم فیلم میدیدم که صدای در اومد رفتم درو باز کردم
با کسی که جلوی در دیدم حالم بهم خورد
اون همون……..
۵۰تاییم کنید لطفا
۳.۳k
۱۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.