short story
"اگر برنده بشی باهات میک اوت میکنم، ولی اگر ببازی باید زندگیتو بهم ببخشی
حله؟"
"قبوله"
میدون قمار و عیاشی، "سان فرانسیسکو"، جایی که عمارت جئون، لونه ی رذل و انزجار، مهمون تک تک آقازاده هایی بود که پولشون از پارو بالا می رفت
بزرگترین قمار منطقه، قرار بود اون روز دقیقا وسط همون سنگ مرمر های سالن اصلی زیر نور خیره کننده ی لوستری که مثل خود جئون می درخشید، با اون رقیب تازه وارد، تهیونگ انجام بشه...
"باید برای جایزه ام صبر کنم؟ یا اینکه خودم باید ازت بگیرمش؟"
تصمیم جونگکوک، قرار نبود تغییر کنه...
و برنده واقعی این مسابقه از قبل مشخص شده بود و اون پسر فقط اسباببازی جدید رییس جئون بود.
آیا تهیونگ میدونست قراره ببازه؟ یا اینکه ممکن بود جونگکوک زندگیشو بهش ببخشه!
حله؟"
"قبوله"
میدون قمار و عیاشی، "سان فرانسیسکو"، جایی که عمارت جئون، لونه ی رذل و انزجار، مهمون تک تک آقازاده هایی بود که پولشون از پارو بالا می رفت
بزرگترین قمار منطقه، قرار بود اون روز دقیقا وسط همون سنگ مرمر های سالن اصلی زیر نور خیره کننده ی لوستری که مثل خود جئون می درخشید، با اون رقیب تازه وارد، تهیونگ انجام بشه...
"باید برای جایزه ام صبر کنم؟ یا اینکه خودم باید ازت بگیرمش؟"
تصمیم جونگکوک، قرار نبود تغییر کنه...
و برنده واقعی این مسابقه از قبل مشخص شده بود و اون پسر فقط اسباببازی جدید رییس جئون بود.
آیا تهیونگ میدونست قراره ببازه؟ یا اینکه ممکن بود جونگکوک زندگیشو بهش ببخشه!
۱۸.۰k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.