گناهکار
دیانا، من ن. هنوز کوچیکم خالع،
عصمت، واع، من اندازه تو بودم 12 تا اوردم،
نیکا، 12 تااااللاااااا،
متین، خدا زیاد کنه!
ارسلان، هه، حوصله داشتی ها خالع،
دیانا، همینجوری که چشام سرخ شده بود که
خالع، متین نیکا شما چند روز نباشین یا یکی دیگه از خونه های ویلایی ارسلان، برین،
نیکا، چرااااا،
متین، فراری میدی خالع،
عصمت، این دو تا راحت باشن کارشونو بکنن، شاید پیش شما روشون نمیشه،
دیانا، محکم محکم به سینم میزدم اب میخوردم،
ارسلان، 😈😈😈به دیانا، نگاه، میکردم که قشنگ هل کرده بود،
عصمت خوبی خالع،
دیانا، میدونستم ارسلان تو دلش داره داره بهم میخنده، بلند شدم،
عصمت، خالع، بشین،
دیانا، سیر شدم،
عصمت، من که میدونم واسه این حرفا، بلند میشی،
ارسلان، صددرصد،
دیانا، ارسلان جان شما خفه میشی،
ارسلان، به من چه،
متین، خالع ول کنید این مسله رو
نیکا، یعنی من قراره خالع ععععع، شم
دیانا، بلند دادم، زدم، دستامو محکم به میز زدم و گفتم تو خالع نمیشیییییییییییییییی، هیچکس، هیچیش، نمیشه ههههههههههههه،
ارسلان،....
عصمت، خالع، اروم
نیکا،... م. ن
متین، هیس،
دیانا، م. ن.. یه ذره عصبی شدم، م. ن......
ارسلان، بلند شدم اروم از پشت گرفتمش، اروم، خالع، ببخشید
عصمت، چیزی نیست، وقت حالش خوب باشه،
دیانا، انگار چشام سیاهی میرفت، سرمو گذاشتم رو شونه ارسلان،
ارسلان، بیا دراز بکش،
دیانا، ارسلان، او ن. ن قرص تو یخچال میاری
ارسلان، اره،
نیکا، فرار کردم سمت دیانا، گذاشتم، رو مبل ببخشید، تقصیر من بود
دیانا، نه یکم داد زدم واسه همون مقصر تو نیستی،
نیکا، بش🥺
ارسلان، بیا، قرص از تو بستش در اوردم و گذاشتم تو دهنش، اب بش دادم بخوره،
دیانا، خوبه، دیگه نمیخورم،
عصمت، خاله، ببخشید، بازم، بیارم صبحونه، اونجا، اخه
دیانا، نه بابا، خوردم دیگه بسه،
عصمت، بازم ببخشید بهت فشار اومد،
دیانا، تقصیر شما نبود اشکال نداره،
ارسلان، خوبی،
دیانا، اره، دیگه عمل که نکردم من کل اینجوری م یکم حالم میشه داد میزنم،
ارسلان، یا بخاطر بچه بود
دیانا، چپ چپ بهش نگاه کردم که نگاهشو دزدید،
ارسلان، متین، من میریم شرکت، ببینم چه خبر هه،
متین، باشه،
نیکا، پس کی منو ببره بیرون،
ارسلان، متین،
متین،اخرش چیکار کنم،
ارسلان، با نیکا برو بیرون،
دیانا، بلند شدم و رو خودم وایستادم، منم میرم تو حیاط،
ارسلان، اع، مث غورباقه از جات پریدی تا دیدی من میرم،
عصمت، واع، من اندازه تو بودم 12 تا اوردم،
نیکا، 12 تااااللاااااا،
متین، خدا زیاد کنه!
ارسلان، هه، حوصله داشتی ها خالع،
دیانا، همینجوری که چشام سرخ شده بود که
خالع، متین نیکا شما چند روز نباشین یا یکی دیگه از خونه های ویلایی ارسلان، برین،
نیکا، چرااااا،
متین، فراری میدی خالع،
عصمت، این دو تا راحت باشن کارشونو بکنن، شاید پیش شما روشون نمیشه،
دیانا، محکم محکم به سینم میزدم اب میخوردم،
ارسلان، 😈😈😈به دیانا، نگاه، میکردم که قشنگ هل کرده بود،
عصمت خوبی خالع،
دیانا، میدونستم ارسلان تو دلش داره داره بهم میخنده، بلند شدم،
عصمت، خالع، بشین،
دیانا، سیر شدم،
عصمت، من که میدونم واسه این حرفا، بلند میشی،
ارسلان، صددرصد،
دیانا، ارسلان جان شما خفه میشی،
ارسلان، به من چه،
متین، خالع ول کنید این مسله رو
نیکا، یعنی من قراره خالع ععععع، شم
دیانا، بلند دادم، زدم، دستامو محکم به میز زدم و گفتم تو خالع نمیشیییییییییییییییی، هیچکس، هیچیش، نمیشه ههههههههههههه،
ارسلان،....
عصمت، خالع، اروم
نیکا،... م. ن
متین، هیس،
دیانا، م. ن.. یه ذره عصبی شدم، م. ن......
ارسلان، بلند شدم اروم از پشت گرفتمش، اروم، خالع، ببخشید
عصمت، چیزی نیست، وقت حالش خوب باشه،
دیانا، انگار چشام سیاهی میرفت، سرمو گذاشتم رو شونه ارسلان،
ارسلان، بیا دراز بکش،
دیانا، ارسلان، او ن. ن قرص تو یخچال میاری
ارسلان، اره،
نیکا، فرار کردم سمت دیانا، گذاشتم، رو مبل ببخشید، تقصیر من بود
دیانا، نه یکم داد زدم واسه همون مقصر تو نیستی،
نیکا، بش🥺
ارسلان، بیا، قرص از تو بستش در اوردم و گذاشتم تو دهنش، اب بش دادم بخوره،
دیانا، خوبه، دیگه نمیخورم،
عصمت، خاله، ببخشید، بازم، بیارم صبحونه، اونجا، اخه
دیانا، نه بابا، خوردم دیگه بسه،
عصمت، بازم ببخشید بهت فشار اومد،
دیانا، تقصیر شما نبود اشکال نداره،
ارسلان، خوبی،
دیانا، اره، دیگه عمل که نکردم من کل اینجوری م یکم حالم میشه داد میزنم،
ارسلان، یا بخاطر بچه بود
دیانا، چپ چپ بهش نگاه کردم که نگاهشو دزدید،
ارسلان، متین، من میریم شرکت، ببینم چه خبر هه،
متین، باشه،
نیکا، پس کی منو ببره بیرون،
ارسلان، متین،
متین،اخرش چیکار کنم،
ارسلان، با نیکا برو بیرون،
دیانا، بلند شدم و رو خودم وایستادم، منم میرم تو حیاط،
ارسلان، اع، مث غورباقه از جات پریدی تا دیدی من میرم،
۷۰.۴k
۰۱ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.