پارت۲۲
ویو جونکوک
فقت میمکیدم و لذت میبردم خدایاااا چرا اینقدر خوشمزس....یهو کوچولو زد به سینم فکر کنم نفس کم آورد منم دیگه ولش کردم
جونکوک . آهههه خیلی خوب بود
ا.ت . 🫣
جونکوک . تو هم بی ننشستی داشتی همراهیم میکردی بگو ببینم خوشمزه بود یانه
ا.ت ......(سرشو انداخت پایین)
جونکوک . خجالت نکش کوچولو الان تازه به هم نزدیک شدم بزار یکم دیگه که با هم راحت تر شدیم دیگه شنبه..یکشنبه نداریم هرشب شب جمعس
چونشو گرفتم آوردم بالا تو چشماش نگاه کردم
جونکوک . بیب حق نداری خجالت بکشی
ا.ت . باشه
جونکوک . خوبه ولی......چرا قرمز شدی......آها.....یعنی من اینقدر جذابم که شما اینطوری شدی؟؟....خوشگلی از خودتونه
ا.ت . اینقدر با قیافت لاف نده من که خوشگل ترم
جونکوک . اون که بلهههههنهه
ا.ت .💅
جونکوک . من دیگه خوابم میاد بیا بریم بخوابیم(رفت دراز کشید رو تخت)
ا.ت . هیییی همه ی خدمت کارا اتاق دارن تو به من اتاق نمیدی مگه مرز داری
جونکوک . تو بغل منو داری جا به این خوبی
ا.ت . مسخره میکنی
جونکوک . نه فردا میگم برات یه کمد بیارن وسایلتو بزار اونجا تختمم که دو نفرست دیگه همینجا بمون
ا.ت . 😁
جونکوک . چیه گل از گلت شکفت
ویو ا.ت
با خدم گفتم نه اینجوری نمیشه بزار یکم ناز کنم براش
ا.ت . من اینجوری راحت نیستم یه اتاق جدا میخوام(با اشوه)
جونکوک . یعنی چی که راحت نیستی
ا.ت . خوب راحت نیستم دیگه(سلیته بازی)
جونکوک . تو با من تو یه اتاق میمونی همین که گفتم (داد)
ا.ت .😮
جونکوک . حالا هم بیا بغلم با هم بخوابیم
سریع پریدم تو بغلش صورتامون یه میلی متر با هم فاصله داشت جونکوک تو چشام زل زد گفت
جونکوک . دوست دارم
ا.ت . هی تو فقت میخوای منو آب کنی
جونکوک . مجبور نیستی آب بشی
پاهاشو دورم حلقه کرد دستاشم دور کمرم بود تو بغلش گم شدم بس که بزرگ بود این بشر
جونکوک . الحق که کوچولویی
فقت میمکیدم و لذت میبردم خدایاااا چرا اینقدر خوشمزس....یهو کوچولو زد به سینم فکر کنم نفس کم آورد منم دیگه ولش کردم
جونکوک . آهههه خیلی خوب بود
ا.ت . 🫣
جونکوک . تو هم بی ننشستی داشتی همراهیم میکردی بگو ببینم خوشمزه بود یانه
ا.ت ......(سرشو انداخت پایین)
جونکوک . خجالت نکش کوچولو الان تازه به هم نزدیک شدم بزار یکم دیگه که با هم راحت تر شدیم دیگه شنبه..یکشنبه نداریم هرشب شب جمعس
چونشو گرفتم آوردم بالا تو چشماش نگاه کردم
جونکوک . بیب حق نداری خجالت بکشی
ا.ت . باشه
جونکوک . خوبه ولی......چرا قرمز شدی......آها.....یعنی من اینقدر جذابم که شما اینطوری شدی؟؟....خوشگلی از خودتونه
ا.ت . اینقدر با قیافت لاف نده من که خوشگل ترم
جونکوک . اون که بلهههههنهه
ا.ت .💅
جونکوک . من دیگه خوابم میاد بیا بریم بخوابیم(رفت دراز کشید رو تخت)
ا.ت . هیییی همه ی خدمت کارا اتاق دارن تو به من اتاق نمیدی مگه مرز داری
جونکوک . تو بغل منو داری جا به این خوبی
ا.ت . مسخره میکنی
جونکوک . نه فردا میگم برات یه کمد بیارن وسایلتو بزار اونجا تختمم که دو نفرست دیگه همینجا بمون
ا.ت . 😁
جونکوک . چیه گل از گلت شکفت
ویو ا.ت
با خدم گفتم نه اینجوری نمیشه بزار یکم ناز کنم براش
ا.ت . من اینجوری راحت نیستم یه اتاق جدا میخوام(با اشوه)
جونکوک . یعنی چی که راحت نیستی
ا.ت . خوب راحت نیستم دیگه(سلیته بازی)
جونکوک . تو با من تو یه اتاق میمونی همین که گفتم (داد)
ا.ت .😮
جونکوک . حالا هم بیا بغلم با هم بخوابیم
سریع پریدم تو بغلش صورتامون یه میلی متر با هم فاصله داشت جونکوک تو چشام زل زد گفت
جونکوک . دوست دارم
ا.ت . هی تو فقت میخوای منو آب کنی
جونکوک . مجبور نیستی آب بشی
پاهاشو دورم حلقه کرد دستاشم دور کمرم بود تو بغلش گم شدم بس که بزرگ بود این بشر
جونکوک . الحق که کوچولویی
۴.۰k
۲۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.