invisible husband
ی عروسک پروانه و خرس که همو بغل کرده بودن ، تهیونگ از تفکر دختر خنده ای کرد که نیونا پرسید : خوشت نیومد 😱
_ نه عسلم خیلیم عالیه
+ هههووفف خداروشکر
_ فقط
+ هیننن فقط چی
_ برای چی اینو برام گرفتی ؟ هوم ؟
نیونا با ذوق شروع به تعریف کرد و تهیونگم با دقت به حرف دختر کوچولوش گوش میداد
+ ااوومم میدونی ، این خرسه تویی خب ؟
_ اوهوم
+ این پروانه هم منم
+ نگاه کن چقدر قشنگ همو بغل کردن ( با ذوق)
از زبان ته
وقتی اینجوری با ذوق برام تعریف میکنه دلم میخواد درسته بخورمش
_ منم برات ی سوپرایز دارم
+ اخجوننن
_ 😂 چشماتو ببند
+ 🙈
تهیونگ ی بال خوشگل و بزرگ که صبح برای عشقش کنده بود و اون پر از ناحیه دردناک بدنش بود رو از جیب داخل کتش بیرون آورد و با ی جعبه شکلات بزرگ با شکل خرگوش روبه روی نیونا قرار داد
_ نه عسلم خیلیم عالیه
+ هههووفف خداروشکر
_ فقط
+ هیننن فقط چی
_ برای چی اینو برام گرفتی ؟ هوم ؟
نیونا با ذوق شروع به تعریف کرد و تهیونگم با دقت به حرف دختر کوچولوش گوش میداد
+ ااوومم میدونی ، این خرسه تویی خب ؟
_ اوهوم
+ این پروانه هم منم
+ نگاه کن چقدر قشنگ همو بغل کردن ( با ذوق)
از زبان ته
وقتی اینجوری با ذوق برام تعریف میکنه دلم میخواد درسته بخورمش
_ منم برات ی سوپرایز دارم
+ اخجوننن
_ 😂 چشماتو ببند
+ 🙈
تهیونگ ی بال خوشگل و بزرگ که صبح برای عشقش کنده بود و اون پر از ناحیه دردناک بدنش بود رو از جیب داخل کتش بیرون آورد و با ی جعبه شکلات بزرگ با شکل خرگوش روبه روی نیونا قرار داد
۴.۱k
۲۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.