Part 10
Part 10
(فلش بک)
(جونگ کوک ویو)
بعد از اینکه جیمین گفت باهام ازدواج میکنه خندم گرفت ولی یدفعه یه صدایی از کنار در اومد. ما هم رفتیم درو باز کردیم که یه مرد سیاه پوش با چند تا مرد دیگه جلوی در بودن و یدفعه وارد شدن و یه دستمال جلوی دهنمون گذاشتن. سعی میکردیم که در بریم ولی هر چقدر تقلا میکردیم بیشتر خوابمون میومد و بعدش چشمامون سنگین شد و بلافاصله بی هوش شدیم
(پرش زمانی)
(زمان حال)
تا الان فهمیدم که سوهی دنبال خواهر ناتنیش یعنی ا.ت ئه و میخواد ازش انتقامم بگیره. ولی فکر کنم که اون نمیدونه پدرش مادر ا.ت رو کشته.
سوهی: خب فکر کنم شما مکنه لاین و ووکال لاین بی تی اسید مگه نه؟
تهیونگ: راستش ووکال لاین جین رو هم داره
جیمین: تهیونگ؟😑الان داری با گروگان گیرت درباره ی ووکال لاین حرف میزنی؟
سوهی: به هر حال که الان سه نفر از ووکال لاین هست پس برام بخونید
کوک: الان انتظار داری برات بخونیم
سوهی: خب من به آهنگا علاقه دارم
جیمین: خب پس چرا به جای اینکارا خوانندگی رو ادامه ندادی؟
سوهی: راستش دوست داشتم برم خواندگی ولی مادرم همش به من اصرار میکرد که برم انتقام پدرم بگیرم و الان اینجام
کوک: ببینم. چند سالته؟
سوهی: ۲۲ سالمه
کوک:پس یعنی از ا.ت کوچیکتری
سوهی: دوست ندارم ایم اون عوضی رو بیارم ولی آره
کوک: خب تا حالا از مادرت پرسیدی میدونسته زمانی که پدرت زنده بود یه زن دیگه هم داشته
سوهی: آره. اونم گفت میدونسته و پدرم بهش گفته بود که زن داره ولی ازش بدش میاد
جیمین: از کجا فهمیدی که ا.ت پدرتو کشته؟.
سوهی: مادرم بهم گفت. گفت که ات دو تا گلوله توی مغزش خالی کرده
تهیونگ: چ..چی؟ گ..گلوله؟
سوهی: آره مگه چیه؟
کوک: ببینم مامانت درباره ی ضربه های چاقو حرفی نزد
سوهی: چرا. هم گلوله بوده هم چاقو
جیمین: این امکان نداره
کوک: چطور میشه؟
یوهی: هی هی دارید درباره ی چی حرف میزنید
کوک: ا.ت گلوله نداشته. اون فقط با چاقویی که باهاش مادرش مرده بود به پدرت ضربه زد
سوهی: م..مادرش؟
جیمین: نمیدونستی؟ ا.ت بخاطر این پدرتو کشت چون اون مادرشو به قتل رسونده بود
سوهی: چ..چرا
کوک: (تعریف ماجرای خانواده ی ات که تو پارت اول صحبتشو کردیم)
سوهی: م...من نمیدونستم که. ا...ا.ت مادر نداره
واقعا از این کارم متأسفم
ببخشید که گروگانتون گرفتم😞
ادامه کامنت♡♡♡
(فلش بک)
(جونگ کوک ویو)
بعد از اینکه جیمین گفت باهام ازدواج میکنه خندم گرفت ولی یدفعه یه صدایی از کنار در اومد. ما هم رفتیم درو باز کردیم که یه مرد سیاه پوش با چند تا مرد دیگه جلوی در بودن و یدفعه وارد شدن و یه دستمال جلوی دهنمون گذاشتن. سعی میکردیم که در بریم ولی هر چقدر تقلا میکردیم بیشتر خوابمون میومد و بعدش چشمامون سنگین شد و بلافاصله بی هوش شدیم
(پرش زمانی)
(زمان حال)
تا الان فهمیدم که سوهی دنبال خواهر ناتنیش یعنی ا.ت ئه و میخواد ازش انتقامم بگیره. ولی فکر کنم که اون نمیدونه پدرش مادر ا.ت رو کشته.
سوهی: خب فکر کنم شما مکنه لاین و ووکال لاین بی تی اسید مگه نه؟
تهیونگ: راستش ووکال لاین جین رو هم داره
جیمین: تهیونگ؟😑الان داری با گروگان گیرت درباره ی ووکال لاین حرف میزنی؟
سوهی: به هر حال که الان سه نفر از ووکال لاین هست پس برام بخونید
کوک: الان انتظار داری برات بخونیم
سوهی: خب من به آهنگا علاقه دارم
جیمین: خب پس چرا به جای اینکارا خوانندگی رو ادامه ندادی؟
سوهی: راستش دوست داشتم برم خواندگی ولی مادرم همش به من اصرار میکرد که برم انتقام پدرم بگیرم و الان اینجام
کوک: ببینم. چند سالته؟
سوهی: ۲۲ سالمه
کوک:پس یعنی از ا.ت کوچیکتری
سوهی: دوست ندارم ایم اون عوضی رو بیارم ولی آره
کوک: خب تا حالا از مادرت پرسیدی میدونسته زمانی که پدرت زنده بود یه زن دیگه هم داشته
سوهی: آره. اونم گفت میدونسته و پدرم بهش گفته بود که زن داره ولی ازش بدش میاد
جیمین: از کجا فهمیدی که ا.ت پدرتو کشته؟.
سوهی: مادرم بهم گفت. گفت که ات دو تا گلوله توی مغزش خالی کرده
تهیونگ: چ..چی؟ گ..گلوله؟
سوهی: آره مگه چیه؟
کوک: ببینم مامانت درباره ی ضربه های چاقو حرفی نزد
سوهی: چرا. هم گلوله بوده هم چاقو
جیمین: این امکان نداره
کوک: چطور میشه؟
یوهی: هی هی دارید درباره ی چی حرف میزنید
کوک: ا.ت گلوله نداشته. اون فقط با چاقویی که باهاش مادرش مرده بود به پدرت ضربه زد
سوهی: م..مادرش؟
جیمین: نمیدونستی؟ ا.ت بخاطر این پدرتو کشت چون اون مادرشو به قتل رسونده بود
سوهی: چ..چرا
کوک: (تعریف ماجرای خانواده ی ات که تو پارت اول صحبتشو کردیم)
سوهی: م...من نمیدونستم که. ا...ا.ت مادر نداره
واقعا از این کارم متأسفم
ببخشید که گروگانتون گرفتم😞
ادامه کامنت♡♡♡
۱۵.۹k
۱۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.