𝕻𝖆𝖗𝖙 ²⁸
خون مورد علاقه ی من(𝙈𝙮 𝙛𝙖𝙫𝙤𝙪𝙧𝙞𝙩𝙚 𝙗𝙡𝙤𝙤𝙙)𝕻𝖆𝖗𝖙 ²⁸
رفتم تو اتاقم لباس هامو برداشتم و بستم پس فردا میرفتیم روز جمعه اونجا بودیم از الان آماده باشم چیزی نمیخواستم فقط یه جایی نوشتم که یادم نره بعدا بدم به جیمین حوصله ام سر رفت رفتم که کل عمارت رو بگردم یه جایی بود میخورد پایین رفتم توش مثل سیاه چال بود که یه دختر رو دیدم دستش بسته اس رفتم پیشش + حالت خوبه = ها تو چطور زنده ای + منو میشناسی = ارع + من تورو نمیشناسم چرا اینجایی = نمیدونم + ها بیا بریم بالا زخم هاتو ببندم . بهش کمک کردم و رفتم تو اتاقم براش پماد و باند آوردم جای زخم هاشو بستم.....٪ تو اینجا چیکار میکنی = من اینجا.......دوست داشتم......... _ تو اینجا چیکار میکنی نگهبان ها چرا حواستون نبود ( باداد) + منآوردمش _ چی & چی شده چرا سانا اینجاس = اوه تهیونگ عزیزم نمیبینی درد دارم. دختره رفت پیش تهیونگ + آه خب دیدم خیلی زخمی هست آوردم زخم هاشو ببندم _ تو اشتباه کردی ( با داد ) + مگه اون چیکار کرده تو انداختیش اونجا _ اون تو رو هوففف نگهبان ها این دختر رو ببرین ا/ت تو هم برو تو اتاقت زودی ( باداد )......
از زبان تهیونگ:
جیمین اومد پیشم & چرا نگفتیش _ رفتم پیش دکتر ( حرف های دکتر رو میگه ) بخاطر همین نمیخوام بفهمه &پس قضیه اینه ولی داد که زدی ناراحت شد _ خب من چیکار کنم & تهیونگ بس کن برو آرومش کن _ هوففف باشه . رفتم تو اتاقش کنار تخت نشسته بود کنارش نشستم _ آه ببخشید + عیبی نداره منمزودی گریم میگیره _ میدونی درد توی دنیا خیلی زیاده ولی باید باهاش بجنگی + تو تونستی بجنگی _ فقط با یدونش نتونستم بجنگم + اون چی بود البته اگر دوست داری بگو _ خب هیچوقت من عوض نشده بودم تا اینکه یه نفر اومد اینجا من کلی اذیتش کردم کلی زدمش هوففف سخته بگم اون یه نفر خیلی آسیب دید از طرف من بعد چن وقت بخاطر کار هایی که باهاش کردم پشیمون شدم فقط کاری که ازش میخوام این که منو ببخشه اومد روبه روم دستشو رو صورتم قاب کرد + امیدوارم تو رو ببخشه _ تو منو میبخشی بخاطر الان + مهم نیست اون ارع بخشیدمت _ ممنون + میدونی از این که گذشتمو نمیدونم داره آزارم میده _ به مرور زمان یادت میاد من میرم خوب بخوابی + یه چیز دیگه چرا اون دختر اونجا بود کجا آها یه چیزی مثل سیاه چال _ بهتره ندونی + اوکی شب بخیر.
از زبان ا/ت:
بعد که رفت رو تخت خوابیدم.......فردا صبح بعد صبحانه دوباره رفتم به سمت سیاه چال جلوش آدم وایساده بود + تر رو خدا ٪ ارباب اجازه نمیدن + بزار برم تر رو آن جدت ٪ نه + ای خدا . دوباره اومدم بالا یه جایی قایم شدم تا نگهبان ها بیان بیرون وقتی اومدن بیرون زودی رفتم تو + کجا بردنش.......اینجایی = آه + سلام = تویی دوباره + چرا دستات آویزون هستن رفتم تو پشت کمرش زخمی بود این قسمت برام آشنا بود . همینطور که داشتم میدیدمش یه موشی رو دیدم
از زبان تهیونگ:
صدای جیغ اومد رفتم ببینم از کجاس از تو سیاه چال بود رفتم تو = ترسو. ا/ت کنار دیوار بود و گوششو گرفته بود.....
𝙇𝙞𝙠𝙚➪ ³⁰
𝘾𝙤𝙢𝙢𝙚𝙣𝙩➪ ²⁰⁰
رفتم تو اتاقم لباس هامو برداشتم و بستم پس فردا میرفتیم روز جمعه اونجا بودیم از الان آماده باشم چیزی نمیخواستم فقط یه جایی نوشتم که یادم نره بعدا بدم به جیمین حوصله ام سر رفت رفتم که کل عمارت رو بگردم یه جایی بود میخورد پایین رفتم توش مثل سیاه چال بود که یه دختر رو دیدم دستش بسته اس رفتم پیشش + حالت خوبه = ها تو چطور زنده ای + منو میشناسی = ارع + من تورو نمیشناسم چرا اینجایی = نمیدونم + ها بیا بریم بالا زخم هاتو ببندم . بهش کمک کردم و رفتم تو اتاقم براش پماد و باند آوردم جای زخم هاشو بستم.....٪ تو اینجا چیکار میکنی = من اینجا.......دوست داشتم......... _ تو اینجا چیکار میکنی نگهبان ها چرا حواستون نبود ( باداد) + منآوردمش _ چی & چی شده چرا سانا اینجاس = اوه تهیونگ عزیزم نمیبینی درد دارم. دختره رفت پیش تهیونگ + آه خب دیدم خیلی زخمی هست آوردم زخم هاشو ببندم _ تو اشتباه کردی ( با داد ) + مگه اون چیکار کرده تو انداختیش اونجا _ اون تو رو هوففف نگهبان ها این دختر رو ببرین ا/ت تو هم برو تو اتاقت زودی ( باداد )......
از زبان تهیونگ:
جیمین اومد پیشم & چرا نگفتیش _ رفتم پیش دکتر ( حرف های دکتر رو میگه ) بخاطر همین نمیخوام بفهمه &پس قضیه اینه ولی داد که زدی ناراحت شد _ خب من چیکار کنم & تهیونگ بس کن برو آرومش کن _ هوففف باشه . رفتم تو اتاقش کنار تخت نشسته بود کنارش نشستم _ آه ببخشید + عیبی نداره منمزودی گریم میگیره _ میدونی درد توی دنیا خیلی زیاده ولی باید باهاش بجنگی + تو تونستی بجنگی _ فقط با یدونش نتونستم بجنگم + اون چی بود البته اگر دوست داری بگو _ خب هیچوقت من عوض نشده بودم تا اینکه یه نفر اومد اینجا من کلی اذیتش کردم کلی زدمش هوففف سخته بگم اون یه نفر خیلی آسیب دید از طرف من بعد چن وقت بخاطر کار هایی که باهاش کردم پشیمون شدم فقط کاری که ازش میخوام این که منو ببخشه اومد روبه روم دستشو رو صورتم قاب کرد + امیدوارم تو رو ببخشه _ تو منو میبخشی بخاطر الان + مهم نیست اون ارع بخشیدمت _ ممنون + میدونی از این که گذشتمو نمیدونم داره آزارم میده _ به مرور زمان یادت میاد من میرم خوب بخوابی + یه چیز دیگه چرا اون دختر اونجا بود کجا آها یه چیزی مثل سیاه چال _ بهتره ندونی + اوکی شب بخیر.
از زبان ا/ت:
بعد که رفت رو تخت خوابیدم.......فردا صبح بعد صبحانه دوباره رفتم به سمت سیاه چال جلوش آدم وایساده بود + تر رو خدا ٪ ارباب اجازه نمیدن + بزار برم تر رو آن جدت ٪ نه + ای خدا . دوباره اومدم بالا یه جایی قایم شدم تا نگهبان ها بیان بیرون وقتی اومدن بیرون زودی رفتم تو + کجا بردنش.......اینجایی = آه + سلام = تویی دوباره + چرا دستات آویزون هستن رفتم تو پشت کمرش زخمی بود این قسمت برام آشنا بود . همینطور که داشتم میدیدمش یه موشی رو دیدم
از زبان تهیونگ:
صدای جیغ اومد رفتم ببینم از کجاس از تو سیاه چال بود رفتم تو = ترسو. ا/ت کنار دیوار بود و گوششو گرفته بود.....
𝙇𝙞𝙠𝙚➪ ³⁰
𝘾𝙤𝙢𝙢𝙚𝙣𝙩➪ ²⁰⁰
۱۰۶.۳k
۲۱ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.