p45
_اوکی پسر حواسم به همه چی هست ولی خودتم تا اونموقع میرسی انقدر نگران نباش همه چیز خوب پیش میره بهت قول میدم.
.
.
.
.
وقتی تهیونگ وارد خونه شد ساعت دقیقا ۲۱:۳۰ بود و وقتی متوجه شد که جینا هنوز نرسیده، ماشینش رو پارک کرد و دم در منتظر موند تا برسه.
بعد از حدود یک ربع جینا از راه رسید و از ماشینش پیاده شد و به سمت تهیونگ حرکت کرد، بعد از سلام و احوالپرسی کوتاهی، با راهنمایی تهیونگ به سمت واحد جونگکوک و الکس راهی شدن.
تهیونگ دستش رو به سمت زنگ در برد که به صدا درش بیاره ولی قبل از اینکه بتونه زنگ رو فشار بده در با شدت باز شد و قامت بلند جونگکوک توی چهارچوب در ظاهر شد.
جونگکوک،با دیدن تهیونگ که پشت در وایساده بود به سرعت با گرفتن یقه ی تهیونگ اون رو به دیوار چسبوند و با کوبوندن لبش روی لبای پر و قلوه ای تهیونگ شروع کرد به بوسیدنش...
فلش بک(ساعت ۲۱:۱۵):
جونگکوک که از سرکار رسیده بود، به سمت حموم حرکت کرد تا دوش بگیره و حرارت بدنش رو با آب سرد بگیره...ولی به محض اینکه پاش رو توی حموم گذاشت صحنه های گذشته به ذهنش هجوم آوردن...جونگکوک دستش رو لای موهاش برد و با چنگ زدن به موهاش روی زمین افتاد...زیرلب و پشت سر هم زمزمه میکرد:«لعنتی...نه...نه...» صحنه های مبهمی که با وجود نامشخص بودنشون باز هم همه چیز رو به جونگکوک یادآوری کردن توی ذهنش پشت سر هم میومدن...فرنچ کیس توی خیابون...ساعت ۱۲ نیمه شب...آغوش تهیونگ...خدافظی کوتاه و عاشقانه شون...گذاشتن قرار ملاقات واسه فردا...تصادف...
#BTS#ARMY#Namjoon#Jin#Suga#Jimin#Taehyung#Jungkook#Jhope#Army_forever#BTS_forever#Love_yourself#There_is_no_next_person##I_purple_you#Purple_ocean#The_biggest_boy_band_in_the_world#mood#love#fake#butter#INTJ#INFP#INFJ#ISTP#ISFP#ENFP#ENFJ#ENTJ#ESTJ#ENTP#INTP#KIM#JEON#RM#HOSEOK#K_POP#Tipe#mbti#hot#text#biyfriend#girlfriend#fake_love#fake#taekook
#بیتیاس#کیمتهیونگ#جئونجونگکوک#کیمنامجون#کیمسوکجین#مینیونگی#جانگهوسوک#پارکجیمین#بانی#جیهوپ#ارام#شوگا#جین#ورلدوایدهندسام#کیپاپ#کره#کرهجنوبی#امبیتیای#ارمی#باتر#داینامایت#موسیقی#پاپ#رپ#اپرا#ساکسیفون#فیک#تهکوک#کوکوی#یونمین#نامجین
.
.
.
.
وقتی تهیونگ وارد خونه شد ساعت دقیقا ۲۱:۳۰ بود و وقتی متوجه شد که جینا هنوز نرسیده، ماشینش رو پارک کرد و دم در منتظر موند تا برسه.
بعد از حدود یک ربع جینا از راه رسید و از ماشینش پیاده شد و به سمت تهیونگ حرکت کرد، بعد از سلام و احوالپرسی کوتاهی، با راهنمایی تهیونگ به سمت واحد جونگکوک و الکس راهی شدن.
تهیونگ دستش رو به سمت زنگ در برد که به صدا درش بیاره ولی قبل از اینکه بتونه زنگ رو فشار بده در با شدت باز شد و قامت بلند جونگکوک توی چهارچوب در ظاهر شد.
جونگکوک،با دیدن تهیونگ که پشت در وایساده بود به سرعت با گرفتن یقه ی تهیونگ اون رو به دیوار چسبوند و با کوبوندن لبش روی لبای پر و قلوه ای تهیونگ شروع کرد به بوسیدنش...
فلش بک(ساعت ۲۱:۱۵):
جونگکوک که از سرکار رسیده بود، به سمت حموم حرکت کرد تا دوش بگیره و حرارت بدنش رو با آب سرد بگیره...ولی به محض اینکه پاش رو توی حموم گذاشت صحنه های گذشته به ذهنش هجوم آوردن...جونگکوک دستش رو لای موهاش برد و با چنگ زدن به موهاش روی زمین افتاد...زیرلب و پشت سر هم زمزمه میکرد:«لعنتی...نه...نه...» صحنه های مبهمی که با وجود نامشخص بودنشون باز هم همه چیز رو به جونگکوک یادآوری کردن توی ذهنش پشت سر هم میومدن...فرنچ کیس توی خیابون...ساعت ۱۲ نیمه شب...آغوش تهیونگ...خدافظی کوتاه و عاشقانه شون...گذاشتن قرار ملاقات واسه فردا...تصادف...
#BTS#ARMY#Namjoon#Jin#Suga#Jimin#Taehyung#Jungkook#Jhope#Army_forever#BTS_forever#Love_yourself#There_is_no_next_person##I_purple_you#Purple_ocean#The_biggest_boy_band_in_the_world#mood#love#fake#butter#INTJ#INFP#INFJ#ISTP#ISFP#ENFP#ENFJ#ENTJ#ESTJ#ENTP#INTP#KIM#JEON#RM#HOSEOK#K_POP#Tipe#mbti#hot#text#biyfriend#girlfriend#fake_love#fake#taekook
#بیتیاس#کیمتهیونگ#جئونجونگکوک#کیمنامجون#کیمسوکجین#مینیونگی#جانگهوسوک#پارکجیمین#بانی#جیهوپ#ارام#شوگا#جین#ورلدوایدهندسام#کیپاپ#کره#کرهجنوبی#امبیتیای#ارمی#باتر#داینامایت#موسیقی#پاپ#رپ#اپرا#ساکسیفون#فیک#تهکوک#کوکوی#یونمین#نامجین
۶۳۲
۳۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.