چند پارتی هوپی ( ۳ ) اخر
چند پارتی هوپی ( ۳ ) اخر
هوپی :اااا/تتتتت
همون احظه پسره ازم جدا شد و میخواست در بره که جیهوپ دستشو گرفت و کلی زدش .. داشت میمرد
ا/ت: ج.یهوپپپ ولش کننن دارهه میمیرهه(با گریه)
جیهوپ : بریم ( محکم دست ا/ت رو کشید )
(تو ماشین)
جیهوپ داشت با سرعت خیلی زیاددد میرفت و منم میترسیدم
ا/ت : میشه توضیح بدم؟( با صدای اروم و ترسیده)
هوپی: چیووو؟ هااا چیوو میخوای توضیح بدی خودم همه چیزو دیدمم ( با داددد)
ا/ت: اون بزورر منو بوسددد( با داد و گریه)
هوپی: هه .. پس چرا میخواستی نجاتش بدی
ا/ت: چون اون موقع تو قاتلل یه ادم میشدییی
هوپی :
ا/ت:
تا خونه هیچ حرفی نزدیم
(خونه)
ا/ت: من رفتم تو اتاق و در رو قفل کردم
هوپی : ا/ت.. ببخشید
ا/ت: تو به من اعتماد نداری ؟
هوپی : چرا ولی … ا/ت ببخشید خواهش میکنم منو ببخش
ا/ت: در رو باز کردم و جیهوپ اومد بغلم کردم
هوپی : قول میدم دیگه همچین اتفاقی نیفته عزیزم
ا/ت: باشه ..
هوپی : هنوز قهری ؟
ا/ت: شاید
هوپی : اممم🤔…. پس بنظرم باید تنبیه بشی
ا/ت: چیییی نههه من که قهر نیسم .. اصن کی قهره .. من غلط کنم که قهر باشم
هوپی : نوچ نوچ نوچ دیگه دیره😢
ا/ت: هعی..
هوپی : البته امشب منم خستم پس میزاریمش برای فردا😏
ا/ت: باشه الان بخوابیم منم خستم
هوپی ا/ت رو بغل کرد و همونجا باهم خوابیدن
پایاننن🥸❤️
هوپی :اااا/تتتتت
همون احظه پسره ازم جدا شد و میخواست در بره که جیهوپ دستشو گرفت و کلی زدش .. داشت میمرد
ا/ت: ج.یهوپپپ ولش کننن دارهه میمیرهه(با گریه)
جیهوپ : بریم ( محکم دست ا/ت رو کشید )
(تو ماشین)
جیهوپ داشت با سرعت خیلی زیاددد میرفت و منم میترسیدم
ا/ت : میشه توضیح بدم؟( با صدای اروم و ترسیده)
هوپی: چیووو؟ هااا چیوو میخوای توضیح بدی خودم همه چیزو دیدمم ( با داددد)
ا/ت: اون بزورر منو بوسددد( با داد و گریه)
هوپی: هه .. پس چرا میخواستی نجاتش بدی
ا/ت: چون اون موقع تو قاتلل یه ادم میشدییی
هوپی :
ا/ت:
تا خونه هیچ حرفی نزدیم
(خونه)
ا/ت: من رفتم تو اتاق و در رو قفل کردم
هوپی : ا/ت.. ببخشید
ا/ت: تو به من اعتماد نداری ؟
هوپی : چرا ولی … ا/ت ببخشید خواهش میکنم منو ببخش
ا/ت: در رو باز کردم و جیهوپ اومد بغلم کردم
هوپی : قول میدم دیگه همچین اتفاقی نیفته عزیزم
ا/ت: باشه ..
هوپی : هنوز قهری ؟
ا/ت: شاید
هوپی : اممم🤔…. پس بنظرم باید تنبیه بشی
ا/ت: چیییی نههه من که قهر نیسم .. اصن کی قهره .. من غلط کنم که قهر باشم
هوپی : نوچ نوچ نوچ دیگه دیره😢
ا/ت: هعی..
هوپی : البته امشب منم خستم پس میزاریمش برای فردا😏
ا/ت: باشه الان بخوابیم منم خستم
هوپی ا/ت رو بغل کرد و همونجا باهم خوابیدن
پایاننن🥸❤️
۱۳.۳k
۲۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.