👑💜
{رویای شیرین من}
پارت : 9
👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑
ویو میون :
یه لحظه خشکم زد ، هیون رو صدا می زدم ولی جوابی نمیشنیدم تا خواستم بشینم گریه کنم برق ها روشن شدن و دخترا با یه کیک از پشت مبل بیرون اومدن و گفتن :
- سوپرایز ، تولدت مبارک
و من که مثل روح سفید شده بودم بهشون نگاه می کردم که صدای بمی شنیدم :
- حالش خوبه؟
برگشتم نگاه کردم ، فلیکس بود
جائه :
- اون گاو سوپرایز رو پیشنهاد داد ها
و به بنگ چان اشاره کرد که گفت :
- اممم خب تولدت مبارک
و لبخند شرمنده ای زد
هیون از جاش بلند شد و گفت :
- کمرم خشک شد بابا
بعد بررسی اوضاع گفتم :
- مرسی از سوپرایز زیباتون
هیونجین :
- خواهش می کنیم
بورا :
- ول کن بابا یه آرزو بکن شمع رو فوت کن که دارم میمیرم از گشنگی
میون :
- باشه
آرزو کردم و شمع رو فوت کردم ...
ویو جیمین :
رفتیم تو آشپز خونه ، به جیهوپ نگاه کردم ، اونم به من نگاه کرد که گفتم :
- چی درست کنیم؟
جیهوپ دستی به موهاش کشید و گفت :
- اگر میدونستم که اینقدر علاف نمی شدیم
- رامیون و کیمچی به همراه جاجامینگ درست کنیم؟
- بلدی؟
- می زنیم از توی گوگل یاد میگیریم
- باشه
و بلند شدیم و پیشبند بستیم تا کارو شروع کنیم ...
ویو راوی :
توی کمپانی جی وای پی همینکه مربی اومد داخل تا پسرا رو ببینه تعجب کرد و گفت :
- چرا همتون این ریختی شدید؟
بنگ چان :
- چه ریختی؟
- نامرتب و خوابالو ، مگه ساعت چند خوابیدید؟
آی ان :
- ساعت 3 بود فکر کنم
مربی جوری داد زد که همه از خواب پریدن :
- برای چی اون ساعت؟ همتون ساعت 9 شب باید می خوابیدید
چانگبین :
- رفته بودیم جشن تولد میون
مربی :
- شما گوه خوردید رفتید ... اِ یعنی اشتباه کردید
و رفت بیرون تا بیشتر از ضایع نشه که فلیکس گفت :
- مربی هم فحش بلد بوده نمیدونستیم
لینو :
- همه بلدن رو نمی کنن
هیونجین :
- سخن بزرگان
بنگ چان :
- از جائه یاد گرفتی نه؟
- آره
- میدونستم کار خودشه
ولی اوضاع توی وای جی هم درست و حسابی نبود همه خواب و خمار بودن به جز جائه به خاطر همین کمپانی مجبور شد اجازه بده برن استراحت کنن و امشب به موقع بخوابن .
جائه هم از فرصت استفاده کرد و رفت کمپانی هایب دیدن مربی دنس اونجا آقای سونگ سون دون ...
👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑
بچه به خاطر کم بودن پارت عذرخواهی می کنم چون ممکنه ویسگون اجازه نده و پستش نکنه و اینکه این آقای سونگ سون دون واقعا مربی دنس بی تی اسه
پارت : 9
👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑
ویو میون :
یه لحظه خشکم زد ، هیون رو صدا می زدم ولی جوابی نمیشنیدم تا خواستم بشینم گریه کنم برق ها روشن شدن و دخترا با یه کیک از پشت مبل بیرون اومدن و گفتن :
- سوپرایز ، تولدت مبارک
و من که مثل روح سفید شده بودم بهشون نگاه می کردم که صدای بمی شنیدم :
- حالش خوبه؟
برگشتم نگاه کردم ، فلیکس بود
جائه :
- اون گاو سوپرایز رو پیشنهاد داد ها
و به بنگ چان اشاره کرد که گفت :
- اممم خب تولدت مبارک
و لبخند شرمنده ای زد
هیون از جاش بلند شد و گفت :
- کمرم خشک شد بابا
بعد بررسی اوضاع گفتم :
- مرسی از سوپرایز زیباتون
هیونجین :
- خواهش می کنیم
بورا :
- ول کن بابا یه آرزو بکن شمع رو فوت کن که دارم میمیرم از گشنگی
میون :
- باشه
آرزو کردم و شمع رو فوت کردم ...
ویو جیمین :
رفتیم تو آشپز خونه ، به جیهوپ نگاه کردم ، اونم به من نگاه کرد که گفتم :
- چی درست کنیم؟
جیهوپ دستی به موهاش کشید و گفت :
- اگر میدونستم که اینقدر علاف نمی شدیم
- رامیون و کیمچی به همراه جاجامینگ درست کنیم؟
- بلدی؟
- می زنیم از توی گوگل یاد میگیریم
- باشه
و بلند شدیم و پیشبند بستیم تا کارو شروع کنیم ...
ویو راوی :
توی کمپانی جی وای پی همینکه مربی اومد داخل تا پسرا رو ببینه تعجب کرد و گفت :
- چرا همتون این ریختی شدید؟
بنگ چان :
- چه ریختی؟
- نامرتب و خوابالو ، مگه ساعت چند خوابیدید؟
آی ان :
- ساعت 3 بود فکر کنم
مربی جوری داد زد که همه از خواب پریدن :
- برای چی اون ساعت؟ همتون ساعت 9 شب باید می خوابیدید
چانگبین :
- رفته بودیم جشن تولد میون
مربی :
- شما گوه خوردید رفتید ... اِ یعنی اشتباه کردید
و رفت بیرون تا بیشتر از ضایع نشه که فلیکس گفت :
- مربی هم فحش بلد بوده نمیدونستیم
لینو :
- همه بلدن رو نمی کنن
هیونجین :
- سخن بزرگان
بنگ چان :
- از جائه یاد گرفتی نه؟
- آره
- میدونستم کار خودشه
ولی اوضاع توی وای جی هم درست و حسابی نبود همه خواب و خمار بودن به جز جائه به خاطر همین کمپانی مجبور شد اجازه بده برن استراحت کنن و امشب به موقع بخوابن .
جائه هم از فرصت استفاده کرد و رفت کمپانی هایب دیدن مربی دنس اونجا آقای سونگ سون دون ...
👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑
بچه به خاطر کم بودن پارت عذرخواهی می کنم چون ممکنه ویسگون اجازه نده و پستش نکنه و اینکه این آقای سونگ سون دون واقعا مربی دنس بی تی اسه
۴.۷k
۲۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.