پارت 12
پارت 12
ا.ت ویو
و رفتم تو اتاق خودم رفتم دسشویی و کارامو کردم
برای صبحانه رفتم پایین که تا اومدم کوک اشاره کرد به پاهاش که من بشینم روش «اه لعنتی خسته نمیشی؟؟؟؟؟؟ »
که باز صورتم از خجالت آب شد 🙂
بعد صبحانه رفتم تو اتاقم و درو بستم بعد اماده شدمو رفتم بیرون پیش دوستم......
بعد چند ساعت برگشتم خونه ساعت 3 بود
خوابم میومد تا ساعت 6 خوابیدم😂خیلی خابالوام 😂
مهمونی ساعت 8 شب بود
رفتم ناهار خوردم البته هرچی گشتم فقط نودل پیدا کردم که مجبور شدم بخورم...
ساعت 6 و نیم بود ......
ا.ت ویو
و رفتم تو اتاق خودم رفتم دسشویی و کارامو کردم
برای صبحانه رفتم پایین که تا اومدم کوک اشاره کرد به پاهاش که من بشینم روش «اه لعنتی خسته نمیشی؟؟؟؟؟؟ »
که باز صورتم از خجالت آب شد 🙂
بعد صبحانه رفتم تو اتاقم و درو بستم بعد اماده شدمو رفتم بیرون پیش دوستم......
بعد چند ساعت برگشتم خونه ساعت 3 بود
خوابم میومد تا ساعت 6 خوابیدم😂خیلی خابالوام 😂
مهمونی ساعت 8 شب بود
رفتم ناهار خوردم البته هرچی گشتم فقط نودل پیدا کردم که مجبور شدم بخورم...
ساعت 6 و نیم بود ......
۵.۶k
۰۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.