𝐦𝐲 𝐛𝐞𝐫𝐨𝐤𝐞𝐧 𝐡𝐞𝐚𝐫𝐭
𝐦𝐲 𝐛𝐞𝐫𝐨𝐤𝐞𝐧 𝐡𝐞𝐚𝐫𝐭
ᴘᴀʀᴛ²⁰
چند روز بعد:
ویو کوک:
ته و یونا حسابی باهم جور شده بودن
ولی موضوع اصلی الان اینکه میخوام از ا.ت خواستگاری کنم....
+کوک
_او بله بله..
+به چی فک میکنی؟
_ام هیچی
+اوک
+میای بریم سینما
_میخوای کل سینما رو برات رزرو کنم بیبی؟
+یاااااا
_چیه...
+ولش من آماده میشم بریم..
_اوک برو منم الان آماده میشم
(استایل ا.ت اسلاید ۱ و کوک اسلاید۲)
سینما:
+اوه،من یدونه ازینا هم میخوام
_باشه برمیدارم..
چند دقیقه بعد:
+بیا بریم داخل
_(کوک دستش رو دور دست ا.ت حلقه میکنه)
+(قرمز شدن)یا چیکار میکنی؟
_میخوام همه بفهمن خانم پارت ا.ت صاحب داره
+(لبخند)
داخل:
ویو ا.ت:
خب ژانر این فیلم ترسناک بود
منم که مث صگ از همه چی میترسم:|
برا همین تا جامپ اسکردش اومد(ازینا که میپره تو ویدئو)
سرم گذاشتم رو شونه کوک
_نترس ا.ت..همش یه فیلمه
+ترسناکه
_بیا بغلم
+(اروم خودشو تو بغل کوک جا میکنه)
۱ ساعت بعد:
ویو کوک:
فیلم تموم شد و ا.ت خوابش برده بود آروم براید بغلش کردم و بردمش تو ماشین
صبح:
ویو ا.ت:
از خواب بیدار شدم آروم چشمام رو باز کردم که با قیافه کیوت کوک مواجه شدم..
خیلی ناز شده بود برا همین یه عکس ازش گرفتم تا وقتی بیدار شه کرم بریزم..
+کوک بیا صبحونه بخور
_اومدم
درحال صبحونه خوردن..
+کوک میخوام یه چیز بهت نشون بدم(تلاش در نخندیدن)
_باش نشون بده بیب.
+(ا.ت عکس کوک رو نشون میده)
_(درحال خوردن ابمیوه که همش از دهنش میپاشه)
+جرررر...فک کن اگه یکی تو شرکت اینو ببینه..
_ا.ت پاکش کن
+نچ
_یاااا...
ᴘᴀʀᴛ²⁰
چند روز بعد:
ویو کوک:
ته و یونا حسابی باهم جور شده بودن
ولی موضوع اصلی الان اینکه میخوام از ا.ت خواستگاری کنم....
+کوک
_او بله بله..
+به چی فک میکنی؟
_ام هیچی
+اوک
+میای بریم سینما
_میخوای کل سینما رو برات رزرو کنم بیبی؟
+یاااااا
_چیه...
+ولش من آماده میشم بریم..
_اوک برو منم الان آماده میشم
(استایل ا.ت اسلاید ۱ و کوک اسلاید۲)
سینما:
+اوه،من یدونه ازینا هم میخوام
_باشه برمیدارم..
چند دقیقه بعد:
+بیا بریم داخل
_(کوک دستش رو دور دست ا.ت حلقه میکنه)
+(قرمز شدن)یا چیکار میکنی؟
_میخوام همه بفهمن خانم پارت ا.ت صاحب داره
+(لبخند)
داخل:
ویو ا.ت:
خب ژانر این فیلم ترسناک بود
منم که مث صگ از همه چی میترسم:|
برا همین تا جامپ اسکردش اومد(ازینا که میپره تو ویدئو)
سرم گذاشتم رو شونه کوک
_نترس ا.ت..همش یه فیلمه
+ترسناکه
_بیا بغلم
+(اروم خودشو تو بغل کوک جا میکنه)
۱ ساعت بعد:
ویو کوک:
فیلم تموم شد و ا.ت خوابش برده بود آروم براید بغلش کردم و بردمش تو ماشین
صبح:
ویو ا.ت:
از خواب بیدار شدم آروم چشمام رو باز کردم که با قیافه کیوت کوک مواجه شدم..
خیلی ناز شده بود برا همین یه عکس ازش گرفتم تا وقتی بیدار شه کرم بریزم..
+کوک بیا صبحونه بخور
_اومدم
درحال صبحونه خوردن..
+کوک میخوام یه چیز بهت نشون بدم(تلاش در نخندیدن)
_باش نشون بده بیب.
+(ا.ت عکس کوک رو نشون میده)
_(درحال خوردن ابمیوه که همش از دهنش میپاشه)
+جرررر...فک کن اگه یکی تو شرکت اینو ببینه..
_ا.ت پاکش کن
+نچ
_یاااا...
۳.۱k
۱۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.