سلاممم من اومدم با کلی پارت برای جبران
سلاممم من اومدم با کلی پارت برای جبران
بابت صبرا ممنون:)
ف۱ پارت ۱۶
ارورا با نگرانی وارد خونه شد .... یعنی یونا قرار بود چی بهش بگه؟
انیس با نگرانی از اتاقش خارج شد و سمت ارورا رفت
+ خدای من حالت خوبه ؟ چیشد ؟ تو کامل از من جدا شدی حتی صداتم نشنیدم
+ خب نامه رو پیدا کردم اما.....
یونا از گوشه ی خونه نمایان شد
+ اما چیشد؟
ارورا با ترس به یونا زل زد
+ خب یکی دیگم به جز من اونجا بود
یونا قدمی به جلو برداشت و با جدیت گفت
+ نامه رو ازت گرفت
ارورا با حرس بلند گفت
+ من نمیدونم یونگی چجورییی منو پیدا کرده با هم همکاری کردیم و بعدش نامه رو از من دزدید
+ یونگی کیه؟
صدای لیلی از کنج خونه و تو بغل جیهوپ شنیده شد ارورا با دیدن جیهوپ سرش رو پایین گرفت یونا به جیهوپ. زل زد
ـ به نظر میاد به معامله نیاز داریم؟
+ نیازی نیست همین کم مونده یه مرده بره باهاشون معامله کنه یه جوری نامه رو.....
در به صدا در اومد همه به در زل زدن کی میتونست باشه؟ یونا به ارومی سمت در رفت و بازش کرد و با پاکتی روبروشد پاکت رو برداشت و وارد خونه شد لیلی با هیجان پرسید
+ کادوعه؟
یونا با تردید گفت
+ فک کنم
نگاهی به همه کرد و پاکت رو باز کرد که با یه یه نامه روبرو شد بعد برداشتن نامه ای که ارورا واسش رفته بود از نوی پاکت افتاد
+ از طرف اوناست
یونا محو نامه توی دستش شده بود حتی انیس هم متوجه دلتنگیش شده بود
ـ بهترع بازش کنی
یونا با صدای جیهوپ حواسش جمع شد و نامه رو باز کرد
نامه×
خیلی بزرگ شدی
اما نه پیش من میدونی....
دوست داشتم تیر اندازی رو از یونگی یاد بگیری ...معامله رو از تهیونگ...هک کردن رو از نامجون اما...
انگار دنیا میخواست رو پای خودت باشی
خیلی برام سخته من فقط دارم عکسات رو میبینم
راستی موتورت خیلی قشنگه دختر خوشگلم
گروه قشنگی ساختی ....
میدونی اون دعوا حتی ما رو هم از هم جده کرد چه برسه تو ....
امید وارم در روزی نزدیک هم رو ببینیم
جی ام
*
بابت صبرا ممنون:)
ف۱ پارت ۱۶
ارورا با نگرانی وارد خونه شد .... یعنی یونا قرار بود چی بهش بگه؟
انیس با نگرانی از اتاقش خارج شد و سمت ارورا رفت
+ خدای من حالت خوبه ؟ چیشد ؟ تو کامل از من جدا شدی حتی صداتم نشنیدم
+ خب نامه رو پیدا کردم اما.....
یونا از گوشه ی خونه نمایان شد
+ اما چیشد؟
ارورا با ترس به یونا زل زد
+ خب یکی دیگم به جز من اونجا بود
یونا قدمی به جلو برداشت و با جدیت گفت
+ نامه رو ازت گرفت
ارورا با حرس بلند گفت
+ من نمیدونم یونگی چجورییی منو پیدا کرده با هم همکاری کردیم و بعدش نامه رو از من دزدید
+ یونگی کیه؟
صدای لیلی از کنج خونه و تو بغل جیهوپ شنیده شد ارورا با دیدن جیهوپ سرش رو پایین گرفت یونا به جیهوپ. زل زد
ـ به نظر میاد به معامله نیاز داریم؟
+ نیازی نیست همین کم مونده یه مرده بره باهاشون معامله کنه یه جوری نامه رو.....
در به صدا در اومد همه به در زل زدن کی میتونست باشه؟ یونا به ارومی سمت در رفت و بازش کرد و با پاکتی روبروشد پاکت رو برداشت و وارد خونه شد لیلی با هیجان پرسید
+ کادوعه؟
یونا با تردید گفت
+ فک کنم
نگاهی به همه کرد و پاکت رو باز کرد که با یه یه نامه روبرو شد بعد برداشتن نامه ای که ارورا واسش رفته بود از نوی پاکت افتاد
+ از طرف اوناست
یونا محو نامه توی دستش شده بود حتی انیس هم متوجه دلتنگیش شده بود
ـ بهترع بازش کنی
یونا با صدای جیهوپ حواسش جمع شد و نامه رو باز کرد
نامه×
خیلی بزرگ شدی
اما نه پیش من میدونی....
دوست داشتم تیر اندازی رو از یونگی یاد بگیری ...معامله رو از تهیونگ...هک کردن رو از نامجون اما...
انگار دنیا میخواست رو پای خودت باشی
خیلی برام سخته من فقط دارم عکسات رو میبینم
راستی موتورت خیلی قشنگه دختر خوشگلم
گروه قشنگی ساختی ....
میدونی اون دعوا حتی ما رو هم از هم جده کرد چه برسه تو ....
امید وارم در روزی نزدیک هم رو ببینیم
جی ام
*
۴.۰k
۲۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.