ازدواج اجباری پارت ۲
بورا: نه تورو خدا دیگه چی ببین ازدواج ما الکیه و در عرض یکسال باید طلاق بگیریم پس قانون نداریم
جین: کوچولو همیشه از زیر قانون در میری
بورا : من کوچولو نیستم
جین : راستی یه قانون دیگه رو هم یادم رفت بگم هرموقع تو اتاق من مهمون دارم هیچوقت نیا
بورا : خب میشه منم چند تا قانون بذارم
جین : آره بستگی داره چی باشن
بورا : ۱. همیشه شبا رو زود خونه باش ۲. از اونجایی که مافیا هستی و تاحالا کسی رو شکنجه دادی من نمیخوام این کارو برام انجام بدی ۳. هیچوقت سرم داد نزن چون من فوبیا دارم
جین : اوکی
ویو بورا
من یه جورایی به جین علاقه داشتم اما خب میترسیدم اگه حسم یه طرفه باشه چی ؟
پرش زمانی به صبح
ویو بورا
صبح پاشدم دیدم جین خیلی کیوت خوابیده واقعا اون جذاب بود اما خب اون به من علاقه نداره دیگه نتونستم تحمل کنم و بوسه ای به گونش زدم که بیدار شد خاک تو سرم
جین : چیه از گونه هام خوشت اومده
بورا : ن نه خوب چیزه
جین : خیلی خب بابا فهمیدم
ویو جین
صبح خواب بودم که چیز نرمی رو لپام بیدار شدم اون بورا بود اون واقعا کیوت و خوشگله باید از حسم مطمئن بشم
بورا : خب بریم پایین ؟
جین : بریم
رفتیم پایین که دیدم مامان و باباهامون نیستن
بورا: این چیه
بازش کردم که نوشته روش رو خوندم
بچه ها ما یه کاری برامون پیش اومد مجبور شدیم بریم بیرون صبحونتون رو بخورین و بعد برین خرید عروسی ما که برگشتیم باید لباس هاتون رو ببینیم
جین : هوفففف اینا هم واقعا جدی گرفتن خب من باید برم بیرون
بورا : میخوای تنهام بذاری
جین : نترس زود میام
بورا : آخه من تنهام کسی نیست(کیوت)
جین : هوفففف باشه لباساتو بپوش بریم
بورا : آخجوننننن (ذوق)
ویو جین
چقدر کیوته آدم دلش میخوام محکم بغلش کنه اه جین به خودت بیا چی میگی
ویو بورا
رفتم یه لباس کیوت پوشیدم (عکسشو میذارم) و اومدم پایین
بورا : بریم
جین : همیشه اینجوری لباس میپوشی
بورا : آره
جین : از این به بعد هر موقع با من میای بیرون لباس رسمی میپوشی
بورا : ای بابا این جزو قوانین نبود
جین : الان هست
ویو بورا
رفتیم مزون لباس چند تا لباس پوشیدم هی همشون رو میگفت بازه شلوغه ساده ست که بلاخره یه چیزی رو پسند کرد
ویو جین
توی اون لباس بینهایت زیبا شده بود همون رو براش میخرم
جین : این خوبه
رفتیم بیرون و من قرار شد کت و شلوار بخرم همه رو بورا میگفت زشته تا یکی رو خوشش اومد
بورا : سوکجینا
جین : بله
بورا : میشه بریم رستوران من واقعا گشنمه
جین : باشه میریم
بورا : مرسیییییی
رفتیم سمت رستوران و رفتیم نشستیم غذا رو خوردیم جین رفت حساب کنه که یه مرد اومد کنار من نشست
مرد : به به چه خانم زیبایی
بورا : برو ولم کن
مرد : وای چه حاضر جواب
بورا : نزدیکم شد که جیغ بلندی کشیدم ....
جین: کوچولو همیشه از زیر قانون در میری
بورا : من کوچولو نیستم
جین : راستی یه قانون دیگه رو هم یادم رفت بگم هرموقع تو اتاق من مهمون دارم هیچوقت نیا
بورا : خب میشه منم چند تا قانون بذارم
جین : آره بستگی داره چی باشن
بورا : ۱. همیشه شبا رو زود خونه باش ۲. از اونجایی که مافیا هستی و تاحالا کسی رو شکنجه دادی من نمیخوام این کارو برام انجام بدی ۳. هیچوقت سرم داد نزن چون من فوبیا دارم
جین : اوکی
ویو بورا
من یه جورایی به جین علاقه داشتم اما خب میترسیدم اگه حسم یه طرفه باشه چی ؟
پرش زمانی به صبح
ویو بورا
صبح پاشدم دیدم جین خیلی کیوت خوابیده واقعا اون جذاب بود اما خب اون به من علاقه نداره دیگه نتونستم تحمل کنم و بوسه ای به گونش زدم که بیدار شد خاک تو سرم
جین : چیه از گونه هام خوشت اومده
بورا : ن نه خوب چیزه
جین : خیلی خب بابا فهمیدم
ویو جین
صبح خواب بودم که چیز نرمی رو لپام بیدار شدم اون بورا بود اون واقعا کیوت و خوشگله باید از حسم مطمئن بشم
بورا : خب بریم پایین ؟
جین : بریم
رفتیم پایین که دیدم مامان و باباهامون نیستن
بورا: این چیه
بازش کردم که نوشته روش رو خوندم
بچه ها ما یه کاری برامون پیش اومد مجبور شدیم بریم بیرون صبحونتون رو بخورین و بعد برین خرید عروسی ما که برگشتیم باید لباس هاتون رو ببینیم
جین : هوفففف اینا هم واقعا جدی گرفتن خب من باید برم بیرون
بورا : میخوای تنهام بذاری
جین : نترس زود میام
بورا : آخه من تنهام کسی نیست(کیوت)
جین : هوفففف باشه لباساتو بپوش بریم
بورا : آخجوننننن (ذوق)
ویو جین
چقدر کیوته آدم دلش میخوام محکم بغلش کنه اه جین به خودت بیا چی میگی
ویو بورا
رفتم یه لباس کیوت پوشیدم (عکسشو میذارم) و اومدم پایین
بورا : بریم
جین : همیشه اینجوری لباس میپوشی
بورا : آره
جین : از این به بعد هر موقع با من میای بیرون لباس رسمی میپوشی
بورا : ای بابا این جزو قوانین نبود
جین : الان هست
ویو بورا
رفتیم مزون لباس چند تا لباس پوشیدم هی همشون رو میگفت بازه شلوغه ساده ست که بلاخره یه چیزی رو پسند کرد
ویو جین
توی اون لباس بینهایت زیبا شده بود همون رو براش میخرم
جین : این خوبه
رفتیم بیرون و من قرار شد کت و شلوار بخرم همه رو بورا میگفت زشته تا یکی رو خوشش اومد
بورا : سوکجینا
جین : بله
بورا : میشه بریم رستوران من واقعا گشنمه
جین : باشه میریم
بورا : مرسیییییی
رفتیم سمت رستوران و رفتیم نشستیم غذا رو خوردیم جین رفت حساب کنه که یه مرد اومد کنار من نشست
مرد : به به چه خانم زیبایی
بورا : برو ولم کن
مرد : وای چه حاضر جواب
بورا : نزدیکم شد که جیغ بلندی کشیدم ....
۱۲.۲k
۲۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.