𝚃𝚗𝚊𝚗𝚕𝚖𝚘𝚚𝚞𝚒𝚕𝚒𝚌𝚊𝚝𝚒𝚘𝚗➖⃟🌟
𝚃𝚗𝚊𝚗𝚕𝚖𝚘𝚚𝚞𝚒𝚕𝚒𝚌𝚊𝚝𝚒𝚘𝚗➖⃟🌟
𝙰𝚞𝚝𝚑𝚘𝚛 : 𝙹𝚒𝚢𝚘𝚘𝚗☻♾
𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽
𝚙𝚊𝚛𝚝⁶⁴
مَرد؎ِ بر گیجگاه دختر؎ِ اسلحه گذاشته بود و درحال تهدید کردن بود :...
_________________________________________________________
مَرد؎ِ بر گیجگاه دختر؎ِ اسلحه گذاشته بود و درحال تهدید کردن بود :یاع برین عقب تر وگرنه مغز این دختره رو میمیپاشونم تو دیوار !
جیمین اسلحش رو درآورد و آروم گذاشت پایین ، به افرادش دستور خلع سلاحی رو داد ...
جیمین : هیچ خطری تورو تهدید نمیکنه ...بیا با آرامش باهم صحبت کنیم ...هوم ؟
مرد که متوجه شد افراد پلیس خلع سلاح شدن دختر رو ول کرد و رفت سراغ ماموریت اصلیش ...
اسلحش رو سمت جیمین گرفت و شلیک کرد ...
جیمین منتظر درد بود اما جسم نسبتا سنگینی رو روی خودش احساس کرد و افتاد ...
جیمین فریاد زد : جانگ میـــــا ...اون عوضــــــیو بگیــــــــــــــرین! (کمی آروم تر صورت جانگ میرو نوازش کرد و ادامه داد :جانگ می شی ...یکم طاقت بیار دختره دیوونه ...خب؟
جانگ می :بـــ...باشــ... باشه جـــ... جیمینــ...جیمینا...
..........................................................................................
[❤️🔗]
عشقم
تو ميتونی با دلتنگی
و نبودنت منو تيكه تيكه كنی
ولی همون تيكه هامم،
هر كدومشون جداگانه دوسِت دارن! :)🥺
..........................................................................................
دستشو گذاشت روی صورت دختر : جانگ می شی فقط یکم دیگه دووم بیار ...
دکتر و پرستارها به سمت اتاق عمل حرکت کردن ...
𝙰𝚞𝚝𝚑𝚘𝚛 : 𝙹𝚒𝚢𝚘𝚘𝚗☻♾
𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽
𝚙𝚊𝚛𝚝⁶⁴
مَرد؎ِ بر گیجگاه دختر؎ِ اسلحه گذاشته بود و درحال تهدید کردن بود :...
_________________________________________________________
مَرد؎ِ بر گیجگاه دختر؎ِ اسلحه گذاشته بود و درحال تهدید کردن بود :یاع برین عقب تر وگرنه مغز این دختره رو میمیپاشونم تو دیوار !
جیمین اسلحش رو درآورد و آروم گذاشت پایین ، به افرادش دستور خلع سلاحی رو داد ...
جیمین : هیچ خطری تورو تهدید نمیکنه ...بیا با آرامش باهم صحبت کنیم ...هوم ؟
مرد که متوجه شد افراد پلیس خلع سلاح شدن دختر رو ول کرد و رفت سراغ ماموریت اصلیش ...
اسلحش رو سمت جیمین گرفت و شلیک کرد ...
جیمین منتظر درد بود اما جسم نسبتا سنگینی رو روی خودش احساس کرد و افتاد ...
جیمین فریاد زد : جانگ میـــــا ...اون عوضــــــیو بگیــــــــــــــرین! (کمی آروم تر صورت جانگ میرو نوازش کرد و ادامه داد :جانگ می شی ...یکم طاقت بیار دختره دیوونه ...خب؟
جانگ می :بـــ...باشــ... باشه جـــ... جیمینــ...جیمینا...
..........................................................................................
[❤️🔗]
عشقم
تو ميتونی با دلتنگی
و نبودنت منو تيكه تيكه كنی
ولی همون تيكه هامم،
هر كدومشون جداگانه دوسِت دارن! :)🥺
..........................................................................................
دستشو گذاشت روی صورت دختر : جانگ می شی فقط یکم دیگه دووم بیار ...
دکتر و پرستارها به سمت اتاق عمل حرکت کردن ...
۲.۰k
۰۴ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.