𝐝𝐫𝐮𝐧𝐤 𝐰𝐢𝐭𝐡 𝐥𝐨𝐯𝐞
<<𝐝𝐫𝐮𝐧𝐤 𝐰𝐢𝐭𝐡 𝐥𝐨𝐯𝐞>>
𝐏𝐚𝐫𝐭 3
جیمین: سلام(سرد) میشه بری کنار باید برم مراسم
ا/ت: باشه..
وقتی اینو گفت ناراحت شدم چند وقتیه از سانا جدا شده و همش سر من خودشو خالی میکنه امشب باهاش باید حرف بزنم از کاراش خسته شدم
تا با صدای جیمین به خودم اومدم
جیمین: نمیای مراسم؟( سرد)
ا/ت: الان میپوشمم
یکم باز بود اما حوصله عوض کردنشو نداشتم با جیمین رفتیم
رسیدن عمارتی که توش قرار بود مراسم برگزار شه
نیم ساعتی بود که بودیم تا وقتی همون پسره تو دانشگاه رو دیدم جذاب شده بود اونم زیادد
(تهیونگ رفت طبقه بالا)
دیدم رفته بالا رفتم دنبالش تا حس کردم یکی پشتمه خودش بود!
ا/ت: تو.. تو اینجا چطوری اومدی.
تهیونگ: دنبال من بودی بیبی!
ا/ت: بیبی؟ حرف دهنتو بفهم
از دید ا/ت:
همش داشت بهم نزدیک میشد و منم یه قدم عقب میرفتم تا به بم بست رسیدم دستاشو به دیوار پشت سرم تکیه داد و آروم بهم نزدیک شد
ا/ت: نکنه میخوای داداشمو صدا..
تا با گذاشتن لبا'ش روی لبا'م حرفم نصفه موند
خماریی
اسلاید دو لباس ا/ت
اسلاید سه لباس تهیونگ
𝐏𝐚𝐫𝐭 3
جیمین: سلام(سرد) میشه بری کنار باید برم مراسم
ا/ت: باشه..
وقتی اینو گفت ناراحت شدم چند وقتیه از سانا جدا شده و همش سر من خودشو خالی میکنه امشب باهاش باید حرف بزنم از کاراش خسته شدم
تا با صدای جیمین به خودم اومدم
جیمین: نمیای مراسم؟( سرد)
ا/ت: الان میپوشمم
یکم باز بود اما حوصله عوض کردنشو نداشتم با جیمین رفتیم
رسیدن عمارتی که توش قرار بود مراسم برگزار شه
نیم ساعتی بود که بودیم تا وقتی همون پسره تو دانشگاه رو دیدم جذاب شده بود اونم زیادد
(تهیونگ رفت طبقه بالا)
دیدم رفته بالا رفتم دنبالش تا حس کردم یکی پشتمه خودش بود!
ا/ت: تو.. تو اینجا چطوری اومدی.
تهیونگ: دنبال من بودی بیبی!
ا/ت: بیبی؟ حرف دهنتو بفهم
از دید ا/ت:
همش داشت بهم نزدیک میشد و منم یه قدم عقب میرفتم تا به بم بست رسیدم دستاشو به دیوار پشت سرم تکیه داد و آروم بهم نزدیک شد
ا/ت: نکنه میخوای داداشمو صدا..
تا با گذاشتن لبا'ش روی لبا'م حرفم نصفه موند
خماریی
اسلاید دو لباس ا/ت
اسلاید سه لباس تهیونگ
۲.۴k
۳۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.