عاشق یک نگاه

عاشق یک نگاه

با تکونی که خوردم بیدار شد

٪ به هوش اومدی

+ته ته چیشده من چرا اینجام

٪بیب خیلی به خودت فشار میاری

+....

٪خوب حالا بیا بریم خونه وسایلو حاضر کنیم فردا ساعت ۸پرواز داریم

+باشه

٪من میرم کارای ترخیصتو انجام بدم

+اوکی

ته رفت و کارای ترخیصو انجام

٪بریم(لبخند)

+بریم(خنده)

٪از این به بعد فقط بخند (با لحن جدی)

+چرا یهو انقدر جدی شدی

٪هیچی فقط خیلی وقته خندتو ندیدم دلم تنگ شده بود برای یه لبخندت

+پس از این به برات میخندم .....(لپشو بوس کرد )بریم؟

٪(لبخند )بریم