ⁱ ʷᵃˢ ⁱⁿ ˡᵒᵛᵉ ʷⁱᵗʰ ʸᵒᵘ¹
سلااااام من ا.ت هستم ۲۰سالمه و میخوام برم دانشگاه یکم میترسم چون آدم های غریبه ای اون جا آدم های زیادی هستم
__________________________________________
بیدار شدم لباسمو پوشیدم رفتم پایین به پدر و مادرم سلام دادم و صبونمو خوردم و رفتم سوار ماشینم شدم و رفتم دانشگاه
رسیدم اونجا دیدم جینا هم اونجاست بهش سلام دادم و رفتیم تو
بعد چند مین استاد امد داخل کلاس
استاد:بچها امروز یه دانشجوی جدید داریم خانم کیم ا.ت
********************************************
بلاخره این کلاسه مسخره تموم شد
جینا:ا.ت هنوز عاشقه پسر عموتی؟
ا.ت:جینااا تو که میدونی مثله سگ ازش بدم میاد
جینا: باشه بابا شوخی کردم
ا.ت:گگگگگگگ
جینا:بیا بریم یع چی بخوریم کم زر بزن
ا.ت:بریم
××××××××××××××××××××××××××××××××××××
جینا:ا.ت بیا بریم کلاسمون شروع شد
ا.ت:امدم
همینجوری که داشتم میدویدم خوردم به یکی
ا.ت:هوییییی عاموووو کور..
محو زیباییش شده بودم پشمااااام چقدر جذابهههه
کوک:مثله اینکه تو کوری
ا.ت:...
کوک:پس لال هم هستی
سریع بلند شدم رفتم سره کلاسم
کله کلاسو فکرم پیشه اون پسره بود
برم باهاش حرف بزنم؟
استاد:خانم کیم
ا.ت:.....
استاد:خانم کیم
ا.ت:....
استاد:خانم کیم(با داد)
ا.ت:چی ها بله
استاد:حواستون کجاست؟
ا.ت:ببخشید تو فکر بودم
کلاسم تموم شد خواستم برم خونه که اون پسررو یادم آمد دیدم میخواست بره سوار ماشینش بشه
ا.ت:وایسا وایسا وایسا
کوک:چته
ا.ت:اسمت چیه
کوک:به تو چ
ا.ت:عههه بگو دیگه
کوک:جونگ کوک
ا.ت:منم ا.ت هستم
کوک:خب به عنم
ا.ت:خوشوقتم
کوک:اما من نیستم
ا.ت:بای بای
رفتم خونه لش کردم رو تخت
ا.ت:اخیییش
تو گوشیم بودم که دیدم جینا پیام داد
جینا:چطوری خوشگلههه
ا.ت:.....
__________________________________________
بیدار شدم لباسمو پوشیدم رفتم پایین به پدر و مادرم سلام دادم و صبونمو خوردم و رفتم سوار ماشینم شدم و رفتم دانشگاه
رسیدم اونجا دیدم جینا هم اونجاست بهش سلام دادم و رفتیم تو
بعد چند مین استاد امد داخل کلاس
استاد:بچها امروز یه دانشجوی جدید داریم خانم کیم ا.ت
********************************************
بلاخره این کلاسه مسخره تموم شد
جینا:ا.ت هنوز عاشقه پسر عموتی؟
ا.ت:جینااا تو که میدونی مثله سگ ازش بدم میاد
جینا: باشه بابا شوخی کردم
ا.ت:گگگگگگگ
جینا:بیا بریم یع چی بخوریم کم زر بزن
ا.ت:بریم
××××××××××××××××××××××××××××××××××××
جینا:ا.ت بیا بریم کلاسمون شروع شد
ا.ت:امدم
همینجوری که داشتم میدویدم خوردم به یکی
ا.ت:هوییییی عاموووو کور..
محو زیباییش شده بودم پشمااااام چقدر جذابهههه
کوک:مثله اینکه تو کوری
ا.ت:...
کوک:پس لال هم هستی
سریع بلند شدم رفتم سره کلاسم
کله کلاسو فکرم پیشه اون پسره بود
برم باهاش حرف بزنم؟
استاد:خانم کیم
ا.ت:.....
استاد:خانم کیم
ا.ت:....
استاد:خانم کیم(با داد)
ا.ت:چی ها بله
استاد:حواستون کجاست؟
ا.ت:ببخشید تو فکر بودم
کلاسم تموم شد خواستم برم خونه که اون پسررو یادم آمد دیدم میخواست بره سوار ماشینش بشه
ا.ت:وایسا وایسا وایسا
کوک:چته
ا.ت:اسمت چیه
کوک:به تو چ
ا.ت:عههه بگو دیگه
کوک:جونگ کوک
ا.ت:منم ا.ت هستم
کوک:خب به عنم
ا.ت:خوشوقتم
کوک:اما من نیستم
ا.ت:بای بای
رفتم خونه لش کردم رو تخت
ا.ت:اخیییش
تو گوشیم بودم که دیدم جینا پیام داد
جینا:چطوری خوشگلههه
ا.ت:.....
۴.۷k
۳۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.