☆چند پارتی؟☆
☆چند پارتی؟☆
☆{P1}☆
وارد مطب شخصیت شدی ، تنها صدایی که توی مطب بود صدای کفش های تو بود ، جلوی میز منشی شخصیت رفتی و گفتی
ا/ت : بیمار داریم ؟
منشی: سلام ، بله خانم داخل دفترتون هستن ، اینم پرونده اش
پرونده ی کلفتی رو از منشی گرفتی و آروم کاغذ هارو ورق زدی ، اون یه سایکو ی واقعی بود ، اون خوانواده ی خودش رو کشته بود ، ولی تو زیاد از این پرونده ها داشتی پس تشکر آرومی از منشی کردی و سمت اتاقت رفتی .
دستگیره اتاقت رو به ارامی باز کردی ، با دیدن یک مرد به شدت جذاب که به تابلو نقاشی که خودت برای دفترت کشیده بودی زل زده بود .
آروم به طرفت برگشت کلی با دیدنت سرجاش خشک شد ، به نگاهش توجه ی نکردی ، پالتو ت رو آویزون کردی ، پشت میز نشستی ، سعی کردی سریع بری سر مطلب و لب زدی
ا/ت: خب آقای کیم میخواید یه کن از خودتون برام بگید؟
ته : به یه شرطی
ا/ت : شرط ؟ جالبه ، چرا که نه ؟ بفرمایید
ته : از خودت برام بگو ، منم از خودم برات میگم ، معامله ی خوبی نیس؟
ا/ت : باشه
ته : ها و یه چیز دیگه ، از فامیلیم استفاده نکن ، تهیونگ خالی رو ترجیح میدم
ادامه دارد ...
شرط پارت بعد
۲۰:« لایک ❤️
☆{P1}☆
وارد مطب شخصیت شدی ، تنها صدایی که توی مطب بود صدای کفش های تو بود ، جلوی میز منشی شخصیت رفتی و گفتی
ا/ت : بیمار داریم ؟
منشی: سلام ، بله خانم داخل دفترتون هستن ، اینم پرونده اش
پرونده ی کلفتی رو از منشی گرفتی و آروم کاغذ هارو ورق زدی ، اون یه سایکو ی واقعی بود ، اون خوانواده ی خودش رو کشته بود ، ولی تو زیاد از این پرونده ها داشتی پس تشکر آرومی از منشی کردی و سمت اتاقت رفتی .
دستگیره اتاقت رو به ارامی باز کردی ، با دیدن یک مرد به شدت جذاب که به تابلو نقاشی که خودت برای دفترت کشیده بودی زل زده بود .
آروم به طرفت برگشت کلی با دیدنت سرجاش خشک شد ، به نگاهش توجه ی نکردی ، پالتو ت رو آویزون کردی ، پشت میز نشستی ، سعی کردی سریع بری سر مطلب و لب زدی
ا/ت: خب آقای کیم میخواید یه کن از خودتون برام بگید؟
ته : به یه شرطی
ا/ت : شرط ؟ جالبه ، چرا که نه ؟ بفرمایید
ته : از خودت برام بگو ، منم از خودم برات میگم ، معامله ی خوبی نیس؟
ا/ت : باشه
ته : ها و یه چیز دیگه ، از فامیلیم استفاده نکن ، تهیونگ خالی رو ترجیح میدم
ادامه دارد ...
شرط پارت بعد
۲۰:« لایک ❤️
۱۹.۳k
۲۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.