پارت ۳۴ فیک زندانی
فیک زندانی پارت ۳۴:
اول از همه با انگشت خوشگلن بکوب روی لایک😘
خب.
ا.ت به نگهبانا اشاره زد که برن و با جیمین تنها شد.
ا.ت:خب حالا رفتن امضا کن این کاغذ کوفتیو
جیمین:ببین مطمئن باش روزی که آزاد بشم همه ی این کاراتو تسویه میکنم باهات😏
ا.ت:حرف اضافه نزن امضاش کن
جیمین:امضا میکنم ولی مطمئن باش روزی تلافی میکنم (و تعهد نامه رو امضا کرد که دیگه به کسی آسیب نمیزنه)
ا.ت:خب آفرین،، طبق اطلاعاتی که دارم فردا منتقل میشی آمریکا.
جیمین:خیلی زوده هنوز
ا.ت:چی گفتی؟
جیمین:هیچی فراموشش کن
ا.ت:خب من میرم
جیمین:وایسا
ا.ت برگشت و جیمین یه کام خیلی عمیق از لباش گرفت، ا.ت هی به سینه ی جیمین میزد تا بس کنه ولی تموم نکرد تا اینکه خودشم نفس کم آورد.
ا.ت:(نفس نفس زنان) دیووونه........ داشتم...... خفه میشدم.....
جیمین:منم میخواستم خفه ت کنم ولی نشد
البته نتونستم
ا.ت:خیلی خوشحاام که قراره بری.
جیمین:توله تو خیلی غلط میکنی..... منم منتظرم زودتر برگردم و روی تخت باهام تسویه کنی
ا.ت:ببند دهنتو(و رفت)
خب مثلا فردا:
جیمین ویو:تو راه که بودیم خیلی از سئول دور نشده بودیم که قطار خراب شد، با بقیه که باهم منتقل شدیم آمریکا دست به یکی کردیم که نگهبانا و راننده رو بکشیم و موفق هم شده، الان میخوام برم پیش بیبی گرلم.
خدا میدونه چقدر شکه میشه😏
ا.ت ویو:
امروز مرخصی گرفته بودم و تو خونه داشتم فیلم میدیدم که..... .
در خماری حال کنید😂😂
ادامه در پارت بعد
شرط برای پارت ۳۵:
۴۵ لایک ♥
۷۰ تا کامنت📱📨
اینم جایزه برای فالوورای فعال:
@tork.insan
@jimin995
@mohadeseh_salehi.1389
@qwe32
@chifuyu_1389
@aremy_20
اول از همه با انگشت خوشگلن بکوب روی لایک😘
خب.
ا.ت به نگهبانا اشاره زد که برن و با جیمین تنها شد.
ا.ت:خب حالا رفتن امضا کن این کاغذ کوفتیو
جیمین:ببین مطمئن باش روزی که آزاد بشم همه ی این کاراتو تسویه میکنم باهات😏
ا.ت:حرف اضافه نزن امضاش کن
جیمین:امضا میکنم ولی مطمئن باش روزی تلافی میکنم (و تعهد نامه رو امضا کرد که دیگه به کسی آسیب نمیزنه)
ا.ت:خب آفرین،، طبق اطلاعاتی که دارم فردا منتقل میشی آمریکا.
جیمین:خیلی زوده هنوز
ا.ت:چی گفتی؟
جیمین:هیچی فراموشش کن
ا.ت:خب من میرم
جیمین:وایسا
ا.ت برگشت و جیمین یه کام خیلی عمیق از لباش گرفت، ا.ت هی به سینه ی جیمین میزد تا بس کنه ولی تموم نکرد تا اینکه خودشم نفس کم آورد.
ا.ت:(نفس نفس زنان) دیووونه........ داشتم...... خفه میشدم.....
جیمین:منم میخواستم خفه ت کنم ولی نشد
البته نتونستم
ا.ت:خیلی خوشحاام که قراره بری.
جیمین:توله تو خیلی غلط میکنی..... منم منتظرم زودتر برگردم و روی تخت باهام تسویه کنی
ا.ت:ببند دهنتو(و رفت)
خب مثلا فردا:
جیمین ویو:تو راه که بودیم خیلی از سئول دور نشده بودیم که قطار خراب شد، با بقیه که باهم منتقل شدیم آمریکا دست به یکی کردیم که نگهبانا و راننده رو بکشیم و موفق هم شده، الان میخوام برم پیش بیبی گرلم.
خدا میدونه چقدر شکه میشه😏
ا.ت ویو:
امروز مرخصی گرفته بودم و تو خونه داشتم فیلم میدیدم که..... .
در خماری حال کنید😂😂
ادامه در پارت بعد
شرط برای پارت ۳۵:
۴۵ لایک ♥
۷۰ تا کامنت📱📨
اینم جایزه برای فالوورای فعال:
@tork.insan
@jimin995
@mohadeseh_salehi.1389
@qwe32
@chifuyu_1389
@aremy_20
۲۸.۸k
۱۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.