مسکینی را دیدم که با کفش پاره خدا را شکر میکرد ....
مسکینی را دیدم که با کفش پاره خدا را شکر میکرد ....
گفتم : کفش پاره که شکر کردن ندارد !
گفت : یکی شکر میکرد دیدم که پا ندارد ...
گفتم : کفش پاره که شکر کردن ندارد !
گفت : یکی شکر میکرد دیدم که پا ندارد ...
۲.۴k
۳۰ مهر ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.