دلهره
#دلهره
part 106ادامه ی
خیلی دلم براش تنگ شده بود اما اون خیلی وقت بود که ترکم کرده بود
اینجا نسبت به سئول هوای خیلی بهتری داشت
همراه با تهیونگ به سمت دریاچه قدم برداشتیم
عاشق هوای اینجا بودم نفس عمیقی کشیدم حالم رو خیلی بهتر میکرد
کنار دریا چه نشستم که تهیونگم کنارم نشست
سرم رو به سینه ی تهیونگ تکیه داده بودم
و به دریاچه چشم دوخته بودم
تمام خاطرات مثل یه فیلم از جلوی چشمام عبور میکرد
با نشستن دستای گرم تهیونگ روی دستام از خاطرات گذشته بیرون میام
تهیونگ دستام رو توی دستاش قفل کردم و گفت : نوئل حالت خوبه
لبخند محوی روی لبم نشست
_ نمیدونم از یه طرف عاشق اینجام هر وقت میام حال بَدمم خوب میکنه
اما الا فرق میکنه اینجا برام یاد اوری خاطرات و ادمای خوب و بد گذشتمن با دیدن اون خونه ی چوبی یاد خانم هه میوفتم
ولی اون بدست نامجون کشته شد
و در اخر نامجون برای نجات ما از جونش گذشت
اما اینجا خوب و بد همشون دست به دست هم دادن تا این حال الا منو بسازن
نمیدونم الا باید حالم خوب باشه یا بد
part 106ادامه ی
خیلی دلم براش تنگ شده بود اما اون خیلی وقت بود که ترکم کرده بود
اینجا نسبت به سئول هوای خیلی بهتری داشت
همراه با تهیونگ به سمت دریاچه قدم برداشتیم
عاشق هوای اینجا بودم نفس عمیقی کشیدم حالم رو خیلی بهتر میکرد
کنار دریا چه نشستم که تهیونگم کنارم نشست
سرم رو به سینه ی تهیونگ تکیه داده بودم
و به دریاچه چشم دوخته بودم
تمام خاطرات مثل یه فیلم از جلوی چشمام عبور میکرد
با نشستن دستای گرم تهیونگ روی دستام از خاطرات گذشته بیرون میام
تهیونگ دستام رو توی دستاش قفل کردم و گفت : نوئل حالت خوبه
لبخند محوی روی لبم نشست
_ نمیدونم از یه طرف عاشق اینجام هر وقت میام حال بَدمم خوب میکنه
اما الا فرق میکنه اینجا برام یاد اوری خاطرات و ادمای خوب و بد گذشتمن با دیدن اون خونه ی چوبی یاد خانم هه میوفتم
ولی اون بدست نامجون کشته شد
و در اخر نامجون برای نجات ما از جونش گذشت
اما اینجا خوب و بد همشون دست به دست هم دادن تا این حال الا منو بسازن
نمیدونم الا باید حالم خوب باشه یا بد
۶.۴k
۱۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.