بخونید جالبه (ینی بچگی مونو ازمون گرفتنا )

بخونید جالبه (ینی بچگی مونو ازمون گرفتنا )

داستان واقعی شنل قرمزی

شنل قرمزی در اصل شنل نداشته و در قرنهای بعدی به داستان اضافه میشه.

نسخه و کتاب اصلی داستان شنل قرمزی،

گرگ پس از انکه به شنل قرمزی ثابت
میکند پس از مرگ پدر و مادرش،مادر
بزرگش تمام اموال ارث رسیده به اورا پنهان کرده است و حال از او بردگی
میکشد،

گرگ به شنل قرمزی میگوید اگر بگذاری من مادر بزرگ را بخورم من هم
جای اموالت را به تو خواهم‌گفت.

در این صورت هم من انتقامم را از او‌گرفته ام
هم تو به اموالت رسیده ای.

سپس این نقشه عملی میشود و گرگ مادر بزرگ را میخورد و شنل قرمزی به اموالش میرسد.

منظور از انتقام از زبان گرگ ان بود که هنگامی که مادر بزرگ از جنگل در حال عبور بود ناگهان توله های گرگ را میبیند و از ترس انهارا میکشد.

گرگ نیز پس از کشته شدن توله هایش توسط مادر بزرگ نقشه انتقام اورا میکشد.

‌گرگ تو داستان اصلا گرگ نیست در واقع یک گرگینه اس و توی افسانه های اون زمان ها گرگینه ها توانایی کنترل ذهن ادم ها رو داشتند.

تو داستان اصلی هیچ فردی به کمک مادربزرگ و شنل قرمزی نمیاد و هر دوشون خورده میشن.

تو این داستان گرگینه شنل قرمزی رو گول میزنه و از مادربزرگ غذا درست میکنن.

تو یک قسمت دیگ هم گرگ به شنل قرمزی اول تجاوز میکنه (خوب عشق و حالشو میکنه )و بعد میخورتش
تقریبا تا قبل از داستان دیزنی ، شنل قرمزی تو هیچ کدوم از نسخه های این داستان زنده نمیمونه