p20
جکسون رفت جونگ کوک نشست من:اگه میخوای کار انجام بدی من برم مزاحم نشم کوک:یه بار بهت گفتم تو تموم زندگیه منی مزاحمم نیستی کمرمو گرفت آروم نشوندم رو پاش لبشو بوسیدم کوک:ای جان دوباره خندیدم این دفع محکم تر بوسیدمش و مک زدم اونم همراهی دستشو رو گردنم گذاشت دوتا دستامو دور گردنش پیچیدم یکم خودشو صاف کرد سرشو یخورده گرفت بالا کمرمو میمالید یکم فاصله گرفتم کوک:عاشقتم من:منم عاشقتم سرشو برد تو گردنم گردنمو میخورد من:میخوام برم حموم کوک:باشه عشقم رفتم بیرون از اتاقش و رفتم حموم یه دوش گرفتم و رفتم لباس پوشیدم یه لباس سفید پوشیدم با یه شلوارک آبی کمرنگ که تا رون پام بود با حوله موهامو خشک کردم رفتم سمت آشپزخونه قهوه درست کردم رفتم سمت اتاقش با اون ابوهت مردونش پشت میز کارش نشسته بود عینکم زده بود من:جونگ کوکم رفتم تو انقدر مشغول کارش بود که نفهمید رفتم تو قهوه رو گذاشتم رو میزش من:عشقم کوک:ای وای کی اومدی
۵۸.۲k
۲۰ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.