you next me
پارت1
دستش رو خیلی اروم روی پیشونیش گذاشت و زیر لب زمزمه کرد
_داری از تب میسوزی
به طرف آبدارخونه رفتُ ظرفی رو پُر اب کرد تیکه پارچه ای رو برداشت و به طبقه بالا برگشت پارچه رو کمی نمدار کرد و روی پیشونیش گذاشت...
چقدر خوابش می تونست عمیق باشه که تا الان بیدار نشده؟ با پشته انگشتاش گونش رو لمس کرد و لبخندی رو لباش نشست چه حسه خوبی داشت لمس کردنه پوسته ابریشمی رویاش..!
رفت پشت میز نشست و نگاهی به میز و وسایله روش انداخت
_این میز معروفه به نامرتب بودن واقعا چجوری می تونه اینجا تمرکز کنه؟
+به راحت ترین شکله ممکن
با سرعت سرش رو اورد بالا وبلند شد رفت تعظیمی کرد و گفت
_عذر می خوام قربان نمی خواستم بدون اجازه وارد اتاقتون بشم...
+این دفعه اولت نیست کیم تهیونگ!
_اقای جئون قصدِ بدی نداشتم باور کنین..
جئون با سر به پارچه و ظرفه اب اشاره کرد
+اینا اینجا چی میگن؟
_ دیدم تب کردین خواستم تبتون رو بیارم پایین همین...
جئون سری تکون داد
+خیلی خب می تونی بری ولی این دفعه اخرت باشه بدون اجازه من،وارد اتاقم میشی چون دیگه بخششی در کار نیست...
_درسته دیگه تکرار نمیشه عذر می خوام
جئون دستشُ به معنیه برو بیرون تکون داد...
با بیرون رفتنه کیم پاهاشُ رو میز گذاشت وسرش رو به کاناپه تکیه داد،از پاکت سیگارش یکی برداشت و روشنش کرد این چند روز خیلی کارا فشرده شده بودن و از ته دلش به ی استراحت نیاز داشت
#بی_تی_اس
#کوکوی
#فیک
دستش رو خیلی اروم روی پیشونیش گذاشت و زیر لب زمزمه کرد
_داری از تب میسوزی
به طرف آبدارخونه رفتُ ظرفی رو پُر اب کرد تیکه پارچه ای رو برداشت و به طبقه بالا برگشت پارچه رو کمی نمدار کرد و روی پیشونیش گذاشت...
چقدر خوابش می تونست عمیق باشه که تا الان بیدار نشده؟ با پشته انگشتاش گونش رو لمس کرد و لبخندی رو لباش نشست چه حسه خوبی داشت لمس کردنه پوسته ابریشمی رویاش..!
رفت پشت میز نشست و نگاهی به میز و وسایله روش انداخت
_این میز معروفه به نامرتب بودن واقعا چجوری می تونه اینجا تمرکز کنه؟
+به راحت ترین شکله ممکن
با سرعت سرش رو اورد بالا وبلند شد رفت تعظیمی کرد و گفت
_عذر می خوام قربان نمی خواستم بدون اجازه وارد اتاقتون بشم...
+این دفعه اولت نیست کیم تهیونگ!
_اقای جئون قصدِ بدی نداشتم باور کنین..
جئون با سر به پارچه و ظرفه اب اشاره کرد
+اینا اینجا چی میگن؟
_ دیدم تب کردین خواستم تبتون رو بیارم پایین همین...
جئون سری تکون داد
+خیلی خب می تونی بری ولی این دفعه اخرت باشه بدون اجازه من،وارد اتاقم میشی چون دیگه بخششی در کار نیست...
_درسته دیگه تکرار نمیشه عذر می خوام
جئون دستشُ به معنیه برو بیرون تکون داد...
با بیرون رفتنه کیم پاهاشُ رو میز گذاشت وسرش رو به کاناپه تکیه داد،از پاکت سیگارش یکی برداشت و روشنش کرد این چند روز خیلی کارا فشرده شده بودن و از ته دلش به ی استراحت نیاز داشت
#بی_تی_اس
#کوکوی
#فیک
۴.۰k
۲۲ آذر ۱۴۰۲