set me free🔪 p8
ا.ت:ج..ج...جیمین ب..ب.. بس ک..کن
جیمین:واقا ؟من جیمینی نمیشناسم (جدی و عصبی)
ا.ت:جیمین گوه خوردم گوه خوردم توروخدا
جیمین:باید قبل کارایی که کردی فکرشو میکردی
ا.ت رو پرت کرد رو تخت و(بقیش با ذهنتون من اصمات نمینویسم🚫🔞)
ویو ا.ت
وایی دارم از درد میمیرم اخخ چه گوهی خوردم نمیتونم پاشم ایی وای درد دارم آخ عجب غلطی کردم الان باید منو میگا*یید؟ اخخخ
جیمین:درد داری؟
ا.ت:ایی معلومه که دارم اخخ
جیمین:فک کنم درست تنبیه شده باشی
ا.ت:آخ بدجنس وایی دارم از درد میمیرم(بغض)
جیمین ا.ت رو چسبوند به خودش و دلش رو ماساژ داد
(بچه ها اینجاها شبه ها)
ا.ت:هقق چرا انقدر بد تنبیه میکنی هقق
جیمین:نمیدونم شاید چون باید زیاد تنبیه میشدی
ا.ت:خیلی بدی هقق
جیمین: کم بود که شانس آوردی دلم برات سوخت
ا.ت:بس کن نمیتونم راه برم تا ۲روز هققق
جیمین:خوبه که اگه دلم نمیسوخت نمیتونستی تا ۱ ماه راه بری
ا.ت:گمشو اونور
با هزار بدبختی راه رفت و رفت آشپز خونه و یچیز برداشت خورد که اعضا اومدن
کوک:ا.ت زنده ای خداروشکر فکر نمیکردم دوباره ببینمت(خوشحال)
بقیه:خداروشکر سالمی
جیمین:هویییی جلاد که نیستم اینجوری میگید (عصبی)
بورام: زیر لب:عوضی همش به جیمین نزدیکه
بورام:بچه ها اتاقا کمه کجا میخوابید
ا.ت:من و جیمین تو ۱ اتاق بقیه هرجا میخوابید بخوابید
بورام:چرا تو و جیمین تو ۱اتاق؟
ا.ت:چون شوهرمه مشکل داری؟
بورام:نه(عصبی)
(فعلا دستم درد میکنه بعدا برمیگردم )
جیمین:واقا ؟من جیمینی نمیشناسم (جدی و عصبی)
ا.ت:جیمین گوه خوردم گوه خوردم توروخدا
جیمین:باید قبل کارایی که کردی فکرشو میکردی
ا.ت رو پرت کرد رو تخت و(بقیش با ذهنتون من اصمات نمینویسم🚫🔞)
ویو ا.ت
وایی دارم از درد میمیرم اخخ چه گوهی خوردم نمیتونم پاشم ایی وای درد دارم آخ عجب غلطی کردم الان باید منو میگا*یید؟ اخخخ
جیمین:درد داری؟
ا.ت:ایی معلومه که دارم اخخ
جیمین:فک کنم درست تنبیه شده باشی
ا.ت:آخ بدجنس وایی دارم از درد میمیرم(بغض)
جیمین ا.ت رو چسبوند به خودش و دلش رو ماساژ داد
(بچه ها اینجاها شبه ها)
ا.ت:هقق چرا انقدر بد تنبیه میکنی هقق
جیمین:نمیدونم شاید چون باید زیاد تنبیه میشدی
ا.ت:خیلی بدی هقق
جیمین: کم بود که شانس آوردی دلم برات سوخت
ا.ت:بس کن نمیتونم راه برم تا ۲روز هققق
جیمین:خوبه که اگه دلم نمیسوخت نمیتونستی تا ۱ ماه راه بری
ا.ت:گمشو اونور
با هزار بدبختی راه رفت و رفت آشپز خونه و یچیز برداشت خورد که اعضا اومدن
کوک:ا.ت زنده ای خداروشکر فکر نمیکردم دوباره ببینمت(خوشحال)
بقیه:خداروشکر سالمی
جیمین:هویییی جلاد که نیستم اینجوری میگید (عصبی)
بورام: زیر لب:عوضی همش به جیمین نزدیکه
بورام:بچه ها اتاقا کمه کجا میخوابید
ا.ت:من و جیمین تو ۱ اتاق بقیه هرجا میخوابید بخوابید
بورام:چرا تو و جیمین تو ۱اتاق؟
ا.ت:چون شوهرمه مشکل داری؟
بورام:نه(عصبی)
(فعلا دستم درد میکنه بعدا برمیگردم )
۱۳.۸k
۱۳ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.