سناریو اند تیم
قتی عضو دهمی و اعضا روت کراشن و روت غیرتی میشن
Pov: توی یک مراسم بودین که یکی از ایدل های مرد بهت نزدیک میشه و باهات شروع به حرف زدن میکنه و گاهی اوقات به دستت دست میزنه...
(کی)
آروم به شونه ی مرده میزنه
_ اوه...ببخشید اما میشه یک لحظه پیش من تشریف بیارید ؟
(فوما)
از پست به سمتت میاد و دستاش رو دورت حلقه میکنه و با لبخند ملیحی به مرده خیره میشه
_ چیزی میخواستید ؟
(نیکولاس)
ازت دوره واسه همین اینکه بیاد پیشت یکم تابلوعه و دوربین هایی که روش بودن کار رو براش سخت میکردن واسه همین تصمیم میگیره با نگاه کردن به مرده...کاری کنه خودش پا به فرار بزاره
(ایجو)
شاید باورتون نشه ولی اینقدر مرده بهت نزدیک شده بود و لمست میکرد که آخر مراسم اونو میبره یک گوشه و تا حد مرگ کتکش میزنه و بین مشت هایی که توی صورتش خالی میکنه ، با صدای محکم و بلندی میگه :
_ ببین بهت چی میگم کوچولو...حواست رو جمع کن پا رو دم کی میزاری...
(یوما )
با مرده خیلی گرم گرفته بودی و بنظر راحت میومدی واسه همین اعصابش به هم میریزه و طوری که مرده متوجه میشه از پشت دستت رو فشار میده و دم گوشت آروم زمزمه میکنه
_ حواست هست که داری با کی بگو و بخند میکنی...مگه نه ؟
(جو )
از پشت دستش رو روی شونه ی پسره میزاره و لبخند معنا داری بهش میکنه...طوری که خود مرده تصمیم میگیره پاشه بره...
(هاروآ)
داشت با بقیه اعضا حرف میزد که از دور متوجه ی تو میشه
_ مثل اینکه اینجا یکی تنش میخاره (زیر لب )
(تاکی)
بهت یک نگاهی میکنه که خودت میتونی بفهمی...باید همین الان از مرده فاصله بگیری وگرنه خونت پای خودته
(ماکی)
جوری پسر رو نگاه میکنه که پسره با نگاهش به خودش میشاشه
#هر_لایک_نکنه_عنتر_برقیه
Pov: توی یک مراسم بودین که یکی از ایدل های مرد بهت نزدیک میشه و باهات شروع به حرف زدن میکنه و گاهی اوقات به دستت دست میزنه...
(کی)
آروم به شونه ی مرده میزنه
_ اوه...ببخشید اما میشه یک لحظه پیش من تشریف بیارید ؟
(فوما)
از پست به سمتت میاد و دستاش رو دورت حلقه میکنه و با لبخند ملیحی به مرده خیره میشه
_ چیزی میخواستید ؟
(نیکولاس)
ازت دوره واسه همین اینکه بیاد پیشت یکم تابلوعه و دوربین هایی که روش بودن کار رو براش سخت میکردن واسه همین تصمیم میگیره با نگاه کردن به مرده...کاری کنه خودش پا به فرار بزاره
(ایجو)
شاید باورتون نشه ولی اینقدر مرده بهت نزدیک شده بود و لمست میکرد که آخر مراسم اونو میبره یک گوشه و تا حد مرگ کتکش میزنه و بین مشت هایی که توی صورتش خالی میکنه ، با صدای محکم و بلندی میگه :
_ ببین بهت چی میگم کوچولو...حواست رو جمع کن پا رو دم کی میزاری...
(یوما )
با مرده خیلی گرم گرفته بودی و بنظر راحت میومدی واسه همین اعصابش به هم میریزه و طوری که مرده متوجه میشه از پشت دستت رو فشار میده و دم گوشت آروم زمزمه میکنه
_ حواست هست که داری با کی بگو و بخند میکنی...مگه نه ؟
(جو )
از پشت دستش رو روی شونه ی پسره میزاره و لبخند معنا داری بهش میکنه...طوری که خود مرده تصمیم میگیره پاشه بره...
(هاروآ)
داشت با بقیه اعضا حرف میزد که از دور متوجه ی تو میشه
_ مثل اینکه اینجا یکی تنش میخاره (زیر لب )
(تاکی)
بهت یک نگاهی میکنه که خودت میتونی بفهمی...باید همین الان از مرده فاصله بگیری وگرنه خونت پای خودته
(ماکی)
جوری پسر رو نگاه میکنه که پسره با نگاهش به خودش میشاشه
#هر_لایک_نکنه_عنتر_برقیه
۷.۲k
۲۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.